Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
rogatory letters
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
Other Matches
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
rogatory
نیابت قضایی
judicial delegation
تفویض قضایی
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
viceroyship
نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyalty
نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
lieutenancy
نیابت
substitution
نیابت
representations
نیابت
procuance
نیابت
procuration
نیابت
deputyship
نیابت
representation
نیابت
vicariousness
نیابت
vicegerency
نیابت
vicarship
نیابت
lieutenancy
ناوبانی نیابت
vice president
نیابت ریاست
regencies
نیابت سلطنت
on behalf of
نیابت از طرف
regency
نیابت سلطنت
succession
نیابت توالی
rogatory commission
نیابت قضائی
successions
نیابت توالی
viceroyal
مربوط به نیابت سلطنت
viceregal
مربوط به نیابت سلطنت
subrogation
نیابت جانشین سازی
vice regent
وابسته به نیابت سلطنت
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
investiture
تفویض
assigment
تفویض
investitures
تفویض
conferment
تفویض
submission
تفویض
handing over
تفویض
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
vicarious
به نیابت قبول کردن جانشین
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
conferrable
قابل تفویض
turn over
تفویض کردن
lodges
تفویض کردن
submission
واگذاری تفویض
lodged
تفویض کردن
lodge
تفویض کردن
vouchsafe
تفویض کردن
vouchsafed
تفویض کردن
hand over
تفویض کردن
devolution
تفویض اختیارات
consignable
قابل تفویض
surrending the centre
تفویض مرکز
Delegation of Authority
تفویض اختیار
give over
تفویض کردن
vouchsafing
تفویض کردن
vouchsafes
تفویض کردن
economic and social council
به نیابت از طرف مجمع عمومی است
resignation
کناره گیری تفویض
resignations
کناره گیری تفویض
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
princess regent
شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
resign
کناره گرفتن تفویض کردن
abdicated
تفویض کردن ترک گفتن
abdicates
تفویض کردن ترک گفتن
abdicate
تفویض کردن ترک گفتن
resigns
کناره گرفتن تفویض کردن
abdicating
تفویض کردن ترک گفتن
submitted
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
container
محتوی
filler
محتوی
containers
محتوی
contents
محتوی
hydrous
محتوی اب
content
محتوی
contenting
محتوی
fillers
محتوی
criteria
محتوی
judicial
قضایی
judiciary
قضایی
juridical
قضایی
juratory
قضایی
jural
قضایی
jurisdiction
قضایی
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
gas content
محتوی گاز
platinous
محتوی پلاتین
contained
محتوی بودن
contains
محتوی بودن
copper bearing
محتوی مس حاوی مس
contain
محتوی بودن
bottles
محتوی یک بطری
bottle
محتوی یک بطری
aluminous
محتوی الومینیوم
sanguinolent
محتوی خون
legal aid
معاضدت قضایی
institution
تاسیس قضایی
precedents
رویه قضایی
jurisdiction
حوزهء قضایی
litigation
دعوی قضایی
law agent
نماینده قضایی
legal assistance
مشاوره قضایی
presumption juris tantum
اماره قضایی
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
judiciary
قوه قضایی
legal suit
تعقیب قضایی
the rule of law
تامین قضایی
precedent
رویه قضایی
judicial circumstantial evidence
اماره قضایی
judicial precedent
رویه قضایی
legal
شرعی قضایی
judicial settlement
حل اختلاف قضایی
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
judicature
قوه قضایی
law court
دادگاه قضایی
law courts
دادگاه قضایی
judicial settlement
تسویه قضایی
judicial assistance
معاضدت قضایی
judicature
حوزه قضایی
judicial immunity
مصونیت قضایی
quasi judicial
شبه قضایی
contenting
خرسند کردن محتوی
content
خرسند کردن محتوی
saccharine
قندی محتوی قند
pouncet box
قوطی محتوی گردخوشبو
justiciar
مامور قضایی عالیرتبه
district attorney
بازپرس بخش قضایی
district attorneys
بازپرس بخش قضایی
sub judice
بدون تصمیم قضایی
legal advice
مشورت یا نظر قضایی
extrajudicial
خارج ازصلاحیت قضایی
enforcement of judgement
اجرای احکام قضایی
docketed
فهرست محتوی بسته ارسالی
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
quartzite
سنگ شنی محتوی کوارتز
compressed gas cylinder
سیلندر محتوی گاز متراکم
clearest
تغییر محتوی یک خانه حافظه
music box
جعبه محتوی ساز کوکی
palling
تابوت محتوی مرده حائل
tea bag
پاکت محتوی چای فوری
tea bags
پاکت محتوی چای فوری
docket
فهرست محتوی بسته ارسالی
pall
تابوت محتوی مرده حائل
binary alloy
الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
bottled gas
بشگه یااستوانه محتوی گازفشرده
dockets
فهرست محتوی بسته ارسالی
clear
تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearer
تغییر محتوی یک خانه حافظه
content addressable
نشانی پذیر از روی محتوی
palled
تابوت محتوی مرده حائل
docketing
فهرست محتوی بسته ارسالی
poster color
شیشه محتوی ابرنگ وخمیررنگ
palls
تابوت محتوی مرده حائل
content addressed
نشامی یافته از روی محتوی
clears
تغییر محتوی یک خانه حافظه
circuits
حوزه قضایی یک قاضی دور
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
proetor
متصدی امور قضایی وکشوری
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
dictums
گفته افهار نظر قضایی
dictum
گفته افهار نظر قضایی
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
scandal sheet
نشریه محتوی شایعات افتضاح امیز
sketchbook
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
seabag
کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
urns
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
sketchbooks
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sausage
روده محتوی گوشت چرخ شده
sausages
روده محتوی گوشت چرخ شده
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
epos
مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
megasporangium
هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
myoglobin
پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
swizzle
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
exchange of full powers
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
dumplings
نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
dumpling
نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
hematoma
توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
cadre
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
sokeman
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
doorplate
پلاک محتوی نام شخص که روی درنصب میشود
enchilada
کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com