Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English
Persian
symbolic
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolically
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
Other Matches
local variable
متغیر محلی
definitions
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
definition
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
symbolic i/o assignment
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
tag sort
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
wordprocessing
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
police action
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
macro
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
labelled
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
label
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
labeling
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
labels
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
comma
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
commas
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
post offices
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
scratchpad
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
bitblt
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
tickets
برچسب برچسب زدن به
ticket
برچسب برچسب زدن به
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
analog
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
localism
ایین محلی علاقه محلی
local procurement
تدارک محلی فراورده محلی
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
carrier
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
conventional RAM
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
local posts
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
calumny
بد نامی
calumnies
بد نامی
depravement
بد نامی
ignominy
بد نامی
illustrious
نامی
depravation
بد نامی
MSX
استاندارد سخت افزار و نرم افزار برای کامپیوترهای خانگی که می توانند از نرم افزار متغیر استفاده کنند
nominal diameter
قطر نامی
rated output
توان نامی
allocated time
زمان نامی
rated fatigue limit
حد دوام نامی
matronymic
مادر نامی
design size
اندازه نامی
nominal length
طول نامی
nominal frequency
فرکانس نامی
rated value
مقدار نامی
patronymic
پدر نامی
famous
معروف نامی
nominal size
اندازه نامی
to prospect for gold
جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
traducement
بدنام سازی بد نامی
maximum ratings
مقدار نامی حداکثر
toponymic
وابسته به مکان نامی
rated pay load
بار مفید نامی
maximum current rating
جریان نامی حداکثر
motor rating
توان نامی موتور
impedance voltage
ولتاژاتصال کوتاه نامی
frequency range
محدوده فرکانس نامی
anomia
زبان پریشی نامی
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
to be called
به نامی خوانده شدن
frequency range
حیطه فرکانس نامی
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
color anomia
زبان پریشی نامی رنگها
hosts
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hercules
پهلوان نامی اساطیریونان و روم
heraclidae
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
host
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
cock a doodle doo
نامی که بچه بخروس میدهد
hosting
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosted
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
virgilian
به شیوه virgil شاعر نامی روم
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
shaken
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
the porch
رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
log in name
نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
rontgen
نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
brand
برچسب
branding
برچسب
brands
برچسب
labels
برچسب
lable
برچسب
volume
برچسب
labeling
برچسب
labelled
برچسب
quasi-
برچسب
volumes
برچسب
label
برچسب
tag
برچسب
tags
برچسب
self-adhesive labels
برچسب
banderol
برچسب
banderole
برچسب
stigmas
برچسب
adhesive label
برچسب
stigma
برچسب
lablling
برچسب زنی
file label
برچسب فایل
bookplate
برچسب کتاب
labelled
برچسب زدن
tag file
پرونده برچسب
tag file
فایل برچسب
lable record
رکورد برچسب
lable paper
کاغذ برچسب
lable
برچسب زدن
label prefix
پیشوند برچسب
label record
مدرک برچسب
label
برچسب زدن
tag
برچسب زدن
tags
برچسب زدن
labelling
برچسب زنی
tape label
برچسب نوار
tally plate
برچسب تست
tally plate
برچسب ازمایش
labeling
برچسب زدن
bale breaker
برچسب عدل
book plates
برچسب کتاب
volume label
برچسب حجم
book plate
برچسب کتاب
volume label
برچسب دیسک
statement label
برچسب حکم
labels
برچسب زدن
header label
برچسب سرامد
statement label
برچسب جمله
labeled
برچسب دار
file label
برچسب پرونده
external label
برچسب خارجی
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
big five
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
tallied
جای چوبخط برچسب
volume table of constants
جدول برچسب محتویات
string
برچسب مشخصات یک رشته
tallies
جای چوبخط برچسب
data set label
برچسب مجموعه داده ها
repeating label
برچسب یا مطلب مکرر
labeled file
پرونده برچسب دار
undefined label
برچسب تعریف نشده
tally
جای چوبخط برچسب
tallying
جای چوبخط برچسب
trailer label
برچسب پشت بند
price tag
برچسب قیمت کالا
tag
برچسب زدن بدنبال اوردن
label
چاپ آدرسهای روی برچسب
tags
برچسب زدن بدنبال اوردن
labels
چاپ آدرسهای روی برچسب
programmed label
برچسب برنامه ریزی شده
labelled
چاپ آدرسهای روی برچسب
labeling
چاپ آدرسهای روی برچسب
docket
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketing
لیست محتوای بسته بندی برچسب
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
dockets
لیست محتوای بسته بندی برچسب
format
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
formats
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
docketed
لیست محتوای بسته بندی برچسب
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
vtoc
فهرست راهنما جدول برچسب محتویات
labels
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
label
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labeling
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labelling
1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها
labelled
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
to win one's spurs
بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
operand
عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
interior label
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
data aggregate
مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
Best before:
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
stationery
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
macro
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com