English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
Other Matches
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
i am pushed for money ازبی پولی درفشار
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
barred spiral galaxy کهکشان مارپیچی مسدود کهکشان مارپیچی میله دار
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
pinwheel مارپیچی
spiral مارپیچی
spiraled مارپیچی
spiraling مارپیچی
spiralled مارپیچی
spiralling مارپیچی
spirals مارپیچی
sinuous مارپیچی
annular مارپیچی
gyroidal مارپیچی
helical مارپیچی
anfractuous مارپیچی
chochleate مارپیچی
toroid مارپیچی
spiral beater همزن مارپیچی
zigzagged حرکت مارپیچی
spiral agitator همزن مارپیچی
spiral galaxy کهکشان مارپیچی
spindle stairs پلکان مارپیچی
spiral arms بازوهای مارپیچی
snakes مارپیچی بودن
snaked مارپیچی بودن
snake مارپیچی بودن
snaking columns ستونهای مارپیچی
spiral drill مته مارپیچی
snake dance رقص مارپیچی
barley-sugar ستون مارپیچی
worm gear دنده مارپیچی
zigzags حرکت مارپیچی
zigzagging حرکت مارپیچی
labyrinth پلکان مارپیچی
labyrinths پلکان مارپیچی
drill مته مارپیچی
vortiginous پیچاپیچ مارپیچی
drills مته مارپیچی
helical scanning مراقبت مارپیچی
zigzag حرکت مارپیچی
helical spring فنر مارپیچی
helical structure ساختار مارپیچی
drilled مته مارپیچی
helicon شیپوربرنجی مارپیچی
universal drafting machine خط کش ناوبری
navigating bridge پل ناوبری
navigation ناوبری
rivulose دارای خطوط مارپیچی
weaving حرکت مارپیچی ناو
winding مارپیچی رود پیچ
helicoidal motion حرکت پیچی یا مارپیچی
spindle stairs راه پله مارپیچی
toroid سطح ایجادشده از خط مارپیچی
helical حلزونی شکل مارپیچی
wreath نرده پلکان مارپیچی
coil spring فنر مارپیچی شکل
wreaths نرده پلکان مارپیچی
aids to navigation کمکهای ناوبری
coast ناوبری کرانهای
coasts ناوبری کرانهای
bathymetric navigation ناوبری ژرفایافتی
celestial navigation ناوبری نجومی
navigate ناوبری کردن
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
pilot ناوبری کردن
radio navigation ناوبری رادیویی
dead reckonning ناوبری کور
navigating ناوبری کردن
navigates ناوبری کردن
aerial navigation ناوبری هوایی
navigated ناوبری کردن
satellite navigation ناوبری ماهوارهای
pilots راهنمای ناوبری
pilots ناوبری کردن
navigation light چراغهای ناوبری
piloted راهنمای ناوبری
pilot راهنمای ناوبری
piloted ناوبری کردن
inertial navigation ناوبری لختی
whorls مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
double helical gear چرخ دندانه مارپیچی دوبل
acyclic غیر قابل چرخش مارپیچی
whorl مارپیچی حلقه یا پیچ خوردن
snake دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked دارای حرکت مارپیچی بودن
hyperbolic navigation system روش ناوبری هذلولی
inertial navigation system سیستم ناوبری ماندی
aeronautical chart نقشه ناوبری هوایی
navigational aids وسایل کمک ناوبری
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
navigational grid بادزن کمک ناوبری
omega سیستم ناوبری امگا
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
dead reckonning tracer میز ناوبری کور
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
air plot نقشه ناوبری هوایی
vector مسیر ناوبری هواپیما
vectors مسیر ناوبری هواپیما
tacan سیستم ناوبری تاکان
day beacon برج ناوبری روز
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
the smoke culs درد بصورت مارپیچی بالا می رود
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص ناوبری هوایی
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
hobs فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
automatic hobbing machine ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار
hob فرز چرخ دنده مارپیچی سمبه پرسکاری
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
aeronautical information overprint اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
coasting ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
dead reckonning tracer وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
castle style [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
snake mode روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com