Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
pouring spout	ناودان ریزش
Other Matches
fallout prediction	محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
trough gutter	سر ناودان
spout	ناودان
spouted	ناودان
spouts	ناودان
feeder	ناودان
feeders	ناودان
gutter	ناودان
kennels	ناودان
gutter	ناودان
kennel	ناودان
guttering	ناودان
rainpipe	ناودان
rainspout	ناودان
rainwater pipe	ناودان
downpipe	ناودان
tube	ناودان
channel	ناودان
spouting	ناودان
gutters	ناودان
down pipe	ناودان
cullis	ناودان
stack	ناودان
tubes	ناودان
stacked	ناودان
stacks	ناودان
down pipes	لوله ناودان
halfround gutter	ناودان دورتمام
gutter bracket	بست ناودان
diversion flume	ناودان انحرافی
sike	ناودان خندق
exhaust chute	ناودان تخلیه
spout	ناودان فواره
waterspouts	ناودان گرداب
waterspout	ناودان گرداب
scuppers	مجرای ناودان
scuppering	مجرای ناودان
scupper	مجرای ناودان
spouts	ناودان فواره
spouted	ناودان فواره
card hopper	ناودان کارت
spouting	ناودان فواره
scuppered	مجرای ناودان
halfround gutter	ناودان نیم گرد
feed hopper	ناودان پیش بری
scupper lip	ناودان پاشوره ناو
flume	ناودان جوی اسیاب
rain water head	طشتک بالای ناودان
channel	ناودان فولاد "یو" شکل
chute	شیب تند ناودان
chutes	ناودان یامجرای سرازیر
channelled	ناودان فولاد "یو" شکل
channeling	ناودان فولاد "یو" شکل
channeled	ناودان فولاد "یو" شکل
chute	ناودان یامجرای سرازیر
chutes	شیب تند ناودان
channels	ناودان فولاد "یو" شکل
The rain gutter is blocked up with leaves.	برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
spill	ریزش
on the fly	ریزش
abscission	ریزش
effusion	ریزش
afflux	ریزش
affluxion	ریزش
spilled	ریزش
spilling	ریزش
effusions	ریزش
outflow	ریزش
perfusion	ریزش
outflows	ریزش
overflown	ریزش
inset	: ریزش
insets	: ریزش
spills	ریزش
affusion	ریزش
affution	ریزش
calvities	ریزش مو
flux	ریزش
drencher	اب ریزش
fox evil	ریزش مو
chute	ریزش
disengorgement	ریزش
disemboguement	ریزش
disembogue	ریزش
swoop [on]	ریزش [سر]
depilation	ریزش مو
defluxion	ریزش
chutes	ریزش
come down	ریزش
inpouring	ریزش
chuct	ریزش
sprays	ریزش
sprinkles	ریزش نم نم
pour	ریزش
poured	ریزش
pouring	ریزش
pours	ریزش
overflow	ریزش
psilosis	ریزش مو
fallout	ریزش
precipitation	ریزش
sprinkled	ریزش نم نم
sprinkle	ریزش نم نم
gushes	ریزش
infusion	ریزش
spraying	ریزش
log chute	ریزش
sprayed	ریزش
spray	ریزش
overflows	ریزش
overflowed	ریزش
gush	ریزش
gushed	ریزش
influxes	ریزش
landslides	ریزش
landslide	ریزش
diffusion	ریزش
infusions	ریزش
catarrh	ریزش
rheumatism	ریزش
influx	ریزش
coryza	ریزش
hair loss	ریزش مو [پزشکی]
rate of pouring	سرعت ریزش
splotch	ریزش یا پاشیدن
gleet	ریزش مخاط
pour point	نقطه ریزش
flush pipe	لوله ریزش
fail out	ریزش کردن
fall of rock	ریزش سنگ
rock rubble	ریزش سنگ
fallout pattern	شکل ریزش
flow side	ریزش در شیب
pouring gate	دریچه ریزش
pouring nozzle	شیپوره ریزش
pouring platform	سطح ریزش
loss of hair	ریزش مو [پزشکی]
lopecia	ریزش مو [پزشکی]
lachrymation	ریزش اشک
intinction	ریزش القاء
ptyalism	ریزش خیو
pouring cup	قاشق ریزش
instillation	ریزش تدریجی
insti	ریزش تدریجی
inflow	ریزش درونی
baldness	ریزش مو [پزشکی]
alopecia	ریزش مو [پزشکی]
outpour	بیرون ریزش
mucorrhea	ریزش مخاط
over flow	طغیان ریزش
slumping	افت ریزش
landslides	ریزش خاک
annual preciptation	ریزش سالانه
epiphora	اشک ریزش
income	ریزش فهور
castability	قابلیت ریزش
pourability	قابلیت ریزش
slumped	افت ریزش
slump	افت ریزش
overflowing	فراوان ریزش
landfalls	ریزش زمین
landfall	ریزش زمین
slumps	افت ریزش
fallout	ریزش اتمی
fall	شیبشکن ریزش
splash	صدای ریزش
splashes	صدای ریزش
splashing	صدای ریزش
outflow	ریزش جریان
outflows	ریزش جریان
outpourings	بیرون ریزش
disemboguement	ریزش گاه
drop inlet	دریچه ریزش
snowfalls	برف ریزش
drip loop	حلقه ریزش اب
chute	ریزش با سقوط
downcome	انحطاط ریزش
snowfall	برف ریزش
landslide	ریزش خاک
drop manhole	دهانه ریزش
downfall	انحطاط ریزش
slide	سراشیبی ریزش
outpouring	بیرون ریزش
chutes	ریزش با سقوط
deplumation	ریزش مژگان
dewfall	ریزش شبنم
slides	سراشیبی ریزش
poured	تراوش بوسیله ریزش
pouring	تراوش بوسیله ریزش
rheum	ریزش اب چشم یادهان
pour	تراوش بوسیله ریزش
shedding of battery plate	ریزش صفحه باتری
snow inlet	دریچه ریزش برف
head	ارتفاع ریزش سر رولور سر
rheumy	دارای ریزش یازکام
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
haemothorax	ریزش خون درسینه
dewfall	هنگام ریزش شبنم
gravitational collapse	فرو ریزش گرانشی
instilment	ریزش و تلقین تدریجی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com