Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
antisubmarine carrier group
ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
Other Matches
carrier task force
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
attack teacher
وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
carrier striking force
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
antisubmarine barrier
سد ضدزیردریایی
search attack unit
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
net laying ship
کشتی تورگذار و ضدزیردریایی
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
commitment position
نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
mouse trap
نوعی جنگ افزار ضدزیردریایی
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
neptune
نوعی هواپیمای جت دوموتوره ضدزیردریایی
drone antisubmarine helicopter
هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
antisubmarine air escort
هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
aircraft carrier
ناو هواپیمابر
aircraft carriers
ناو هواپیمابر
carrier
ناو هواپیمابر
carriers
ناو هواپیمابر
attack aircraft carrier
ناو هواپیمابر تهاجمی
islands
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
island
پل فرماندهی ناو هواپیمابر
flight deck
عرشه ناو هواپیمابر
flight decks
عرشه ناو هواپیمابر
attack carrier
ناو هواپیمابر افندی
attack nuclear carrier
ناو هواپیمابر افندی هستهای
anti submarine carrier
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
underwater demolition
تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
islands
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
island
پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
folk
گروه
cluster
گروه
herding
گروه
folks
گروه
team
گروه
teams
گروه
masses
گروه
mass
گروه
schools
گروه
bunch
گروه
herded
گروه
bunched
گروه
bunches
گروه
trooping
گروه
trooped
گروه
troop
گروه
batches
گروه
shoals
گروه
shoal
گروه
ensigns
گروه
cliques
گروه
clique
گروه
ensign
گروه
party
گروه
flock
گروه
massing
گروه
flocked
گروه
flocking
گروه
flocks
گروه
throng
گروه
thronged
گروه
thronging
گروه
throngs
گروه
parcels
گروه
fries
گروه
fry
گروه
frying
گروه
parcel
گروه
covey
گروه
g , series
گروه ژ
herds
گروه
cluster bomb
گروه
cluster bombs
گروه
clusters
گروه
host
گروه
hosted
گروه
hosting
گروه
hosts
گروه
gangs
گروه
platoon
گروه
platoons
گروه
gang
گروه
batch
گروه
assembly
گروه
multitudes
گروه
t group
گروه T
congregations
گروه
congregation
گروه
special interest group
گروه
many
گروه
attack group
گروه تک
squad
گروه
ring
گروه
squads
گروه
swarms
گروه
multitude
گروه
setting up
گروه
concourse
گروه
lot
گروه
bevy
گروه
concourses
گروه
companies
گروه
company
گروه
crowd
گروه
crowds
گروه
corps
گروه
set
گروه
sets
گروه
swarmed
گروه
school
گروه
group
گروه
groups
گروه
bunching
گروه
herd
گروه
cohorts
گروه
cohort
گروه
swarm
گروه
bridging group
گروه پل شده
bridged group
گروه پل شده
acidic group
گروه اسید
commonwealth of letters
گروه نویسندگاه
carbonyl group
گروه کربونیل
chevroner
فرمانده گروه
army group
گروه ارتش
armor group
گروه زرهی
abelian group
گروه ابلی
budget comittee
گروه بودجه
advance party
گروه پیشرو
disk pack
گروه بسته
diad
گروه دو عضوی
diaconate
گروه شماسان
devitry
گروه دیوان
artillery group
گروه توپخانه
device cluster
گروه دستگاه
criterion group
گروه ملاک
acid group
گروه اسیدی
cable party
گروه لنگر
attack group
گروه تک به ساحل
amino group
گروه امینی
acid group
گروه اسید
battle group
گروه نبرد
biotype
زیست گروه
class of suplies
گروه کالاها
air group
گروه هوایی
captain of the forecastle
سر گروه لنگر
advance point
گروه نوک
billeting party
گروه یورتچی
womankind
گروه زنان
closed group
گروه بسته
billeting party
گروه پیشرو
coacting group
گروه همکار
commutative group
گروه جابجاپذیر
contact party
گروه تماس
camp color party
گروه پرچم
center
گروه مرکزی
boatswain's party
گروه ملوان
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
acidic group
گروه اسیدی
bit stream
گروه بیتی
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
battery of wells
گروه چاهها
alkyl group
گروه الکیلی
alkyl group
گروه الکیل
command group
گروه فرماندهی
shock troops
گروه حمله
symmetry group
گروه تقارن
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
trigon
گروه سه صورتی
user group
گروه کاربران
workgroup
گروه کاری
anchor man
رئیس گروه
anchor men
رئیس گروه
anchormen
رئیس گروه
death squad
گروه کشتار
death squads
گروه کشتار
flying squad
گروه ضربت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com