English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
English Persian
reliable ناگ خوب کارمیکند
Search result with all words
cameraman ادمیکه بادوربین کارمیکند
cameramen ادمیکه بادوربین کارمیکند
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
chiaroscurist هنرمندی که سیاه قلم کارمیکند
constant speed unit گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
eyeservant نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
keel block تیر حمالی که به کشش کارمیکند
milk maid زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
mutual terms شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
that watch is a good t. k ان ساعت خوب کارمیکند
turbocharger شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
turbosupercharger سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
burn the candle at both ends <idiom> یکسره کارمیکند
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com