Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
plant
نبات کارخانه
plants
نبات کارخانه
Other Matches
drop
اب نبات
barley sugar
آب نبات
candy
نبات
candy
آب نبات
candies
اب نبات
candies
نبات
dropped
اب نبات
dropping
اب نبات
acid drops
اب نبات
drops
اب نبات
rock candy
نبات
sugarplum
نبات
barleysugar
اب نبات
boiled sweets
اب نبات
sugar candy
نبات
gumdrop
اب نبات
lollies
اب نبات چوبدار
sugarplum
گلوله نبات
lollipops
اب نبات چوبی
taffy
نوعی اب نبات
lollipop
اب نبات چوبی
lolly
اب نبات چوبدار
bonbon
اب نبات فرنگی
vegetable
نبات رستنی
sugarplum
اب نبات حلویات
lemon drop
اب نبات ترش
lollypop
اب نبات چوبی
jelly bean
نوعی اب نبات پاستیل
toffy
اب نبات شامل شکر زردوشیره
toffees
اب نبات شامل شکر زردوشیره
toffee
اب نبات شامل شکر زردوشیره
to suck on
مکیدن
[مثال آب نبات چوبی ]
sucker
خروس قندی اب نبات مکیدنی
suckers
خروس قندی اب نبات مکیدنی
maple candy
آب نبات افرا
[غذا و آشپزخانه]
they were nuts to him
برای او مانند نقل و نبات بود
maple candy
آب نبات شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
lollipops
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollypop
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
lollipop
اب نبات یا شیرینی که در سرچوب نصب شده وبچه ها انرامیمکند
production
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
wolf's claw
رصن نبات کبریت گیاه کبریت
coopery
کارخانه
workplaces
کارخانه
workplace
کارخانه
manufactory
کارخانه
workhouses
کارخانه
factory-spun
نخ کارخانه ای
work
کارخانه
works
کارخانه
shopped
کارخانه
shops
کارخانه
workhouse
کارخانه
shop
کارخانه
worked
کارخانه
factories
کارخانه
plant
کارخانه
factory
کارخانه
plants
کارخانه
house work
کارخانه
packinghouse
کارخانه کنسروسازی
generating station
کارخانه برق
generating plant
کارخانه برق
gas works
کارخانه گاز
cement plant
کارخانه سیمان
smelting plant
کارخانه ذوب
cast steel plant
کارخانه فولادریزی
chimney stalk
دودکش کارخانه
power house
کارخانه برق
plant mixing
امیختن در کارخانه
plant mixing
اختلاط در کارخانه
fulling mill
کارخانه قصاری
plant construction
ساختمان کارخانه
ice plant
کارخانه یخ ساز
pilot plant
کارخانه نمونه
packingplant
کارخانه کنسروسازی
bookbindery
کارخانه صحافی
car factory
کارخانه خودروسازی
factory chimney
دودکش کارخانه
smeltery
کارخانه گدازگری
ex mill
تحویل در کارخانه
manufactoring plant
کارخانه تولیدی
electric plant
کارخانه برق
He is running ( runs ) the factory .
او کارخانه را می گرداند
cut back
تعطیل کارخانه
cotton mill
کارخانه نخ ریسی
spinning factory
کارخانه نخ ریسی
cotton factory
کارخانه نخ ریسی
copper smelting plant
کارخانه ذوب مس
manufaturer
صاحب کارخانه
sirenic
سوت کارخانه
works inspector
بازرس کارخانه
works superintendent
مدیر کارخانه
ex factory
تحویل در کارخانه
lock out
تعطیل کارخانه
studio
کارگاه کارخانه
studios
کارگاه کارخانه
industrialist
کارخانه دار
industrialists
کارخانه دار
shed
کارخانه سرپوشیده
sheds
کارخانه سرپوشیده
manufacturing
کارخانه دار
shedding
کارخانه سرپوشیده
gasworks
کارخانه گاز
mill
کارخانه نورد
mills
کارخانه نورد
installation
کارخانه نصب
installations
کارخانه نصب
spinning
کارخانه نخریسی
power station
کارخانه برق
power stations
کارخانه برق
sirens
سوت کارخانه
brewery
کارخانه ابجوسازی
breweries
کارخانه ابجوسازی
manufacturer
صاحب کارخانه
manufacturers
صاحب کارخانه
out
<adv.>
بیرون از کارخانه
siren
سوت کارخانه
printworks
کارخانه چیت بافی
field
خارج اداره یا کارخانه
ropewalk
کارخانه طناب سازی
salt works
کارخانه نمک سازی
saw mill
کارخانه اره کشی
ship yard
کارخانه کشتی سازی
wirework
کارخانه سیم سازی
tin smelting plant
کارخانه ذوب قلع
tinwork
کارخانه قلع کاری
smeltery
کارخانه ذوب فلزات
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
concrete plant
کارخانه بتن سازی
dockyard
کارخانه کشتی سازی
cotton spinner
صاحب کارخانه نخ ریسی
creamery
کارخانه کره گیری
plants
محل کارخانه یا کارگاه
plants
ماشین الات کارخانه
plant
محل کارخانه یا کارگاه
plant
ماشین الات کارخانه
energy plant
کارخانه تولید نیرو
engineering works
کارخانه ماشین سازی
shipyards
کارخانه کشتی سازی
dockyards
کارخانه کشتی سازی
stonework
کارخانه سنگ بری
computer integrated manufactureing
کارخانه کاملا" اتوماتیک
coking plant
کارخانه ذغال سازی
concreting plant
کارخانه بتن سازی
contractor plant
کارخانه پیمان کار
shopped
کارخانه خرید کردن
shop
کارخانه خرید کردن
foundry
کارخانه ذوب فلز
foundry
کارخانه گداز فلز
foundries
کارخانه ذوب فلز
foundries
کارخانه گداز فلز
shipyard
کارخانه کشتی سازی
firms
کارخانه موسسه بازرگانی
ashery
کارخانه نمک قلیاسازی
lock out
بسته شدن کارخانه
metallurgical plant
کارخانه ذوب اهن
nailery
کارخانه میخ سازی
shops
کارخانه خرید کردن
mills
کارخانه اسیاب کردن
pottery factory
کارخانه چینی سازی
mill
کارخانه اسیاب کردن
fields
خارج اداره یا کارخانه
powder mill
کارخانه باروت سازی
fielded
خارج اداره یا کارخانه
lead works
کارخانه سرب گدازی
firm
کارخانه موسسه بازرگانی
dye works
کارخانه رنگ سازی
gas works
کارخانه تولید گاز
gas works tar
قطران کارخانه گاز
firmest
کارخانه موسسه بازرگانی
glassworks
کارخانه شیشه گری
firmer
کارخانه موسسه بازرگانی
iron foundry
کارخانه ذوب اهن
sheet roller
کارخانه نورد ورق فلزی
computer aided factory management
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
factory team
تیم کارخانه اتومبیل سازی
sawmill
کارخانه چوب بری والوارسازی
saltern
کارخانه یا معدن استخراج نمک
distillery
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
grindery
کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
dairy farm
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
sawmills
کارخانه چوب بری والوارسازی
distilleries
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
install
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installs
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
power plants
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
installing
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
rolling mill
کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
to start up something
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
to put something into operation
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
Its no joke running a factory .
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
laboratorial
ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
blueprints
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
rolling mill
ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
blueprint
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
cost in use
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
finery
زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com