English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
Other Matches
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
hazard امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
cue ball گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
cannons ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
carom ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
cannon ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
follow shot ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
cuts فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
cut فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
count حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
cues اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
little go نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
at first a در نخستین دید در وهله نخستین
broaching برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaches برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broach برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broached برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
scatters پراکندن
broadcasts پراکندن
broadcast پراکندن
scatter پراکندن
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
putt ضربه برای انداختن به سوراخ
putted ضربه برای انداختن به سوراخ
putts ضربه برای انداختن به سوراخ
kickable اسان برای ضربه زدن با پا
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
pool ball هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
broadcasts سخن پراکنی پراکندن
broadcast سخن پراکنی پراکندن
duckpin بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
approached ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approaches ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
newscasts اخباررادیویی یا تلویزیونی خبر پراکندن
newscast اخباررادیویی یا تلویزیونی خبر پراکندن
candlepins بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
webbing نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
diffuses نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
lagan کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
dispersion hardening سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
billiards بیلیارد
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
english billiards بیلیارد انگلیسی
billiard بازی بیلیارد
eight ball billiard بیلیارد امریکایی
billiard table میز بیلیارد
cueball گوی بیلیارد
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
head انتهای میز بیلیارد
snooker بازی شبیه بیلیارد
cue باچوب بیلیارد زدن
cues باچوب بیلیارد زدن
center spot نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
striker بیلیارد بازی که نوبت اوست
beds سطح هموار کف میز بیلیارد
bed سطح هموار کف میز بیلیارد
rotation billiard بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
English گردش فرفرهای گوی بیلیارد
strikers بیلیارد بازی که نوبت اوست
fifteen ball billiard بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
lemon بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
nine ball billiard بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
lemons بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
forty one continous billiard بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
cribbage billiard بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
in hand گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
billiard spot نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
anchor هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forty one billiard بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
premieres نخستین
premiering نخستین
initialling نخستین
initial نخستین
initialing نخستین
initialled نخستین
initials نخستین
initialed نخستین
premiered نخستین
premiers نخستین
primal <adj.> نخستین
premier نخستین
our first parents adam and eva نخستین ما
quadrages ima نخستین
mixers نخستین
mixer نخستین
primary نخستین
incipient نخستین
first detector نخستین
proto نخستین
first نخستین
premiere نخستین
place پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
places پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
placing پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
his opening remarks نخستین گفتههای وی
hexateuch نخستین توریه
at the first onset در نخستین وهله
book one جلد نخستین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com