Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
silk |
نخ ابریشم مخصوص طراحی |
|
|
Other Matches |
|
tusche |
جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی |
kakemono |
تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم |
frostwork |
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی |
nubus |
NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh |
cad |
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری |
cads |
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری |
computer aided design |
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری |
reverse |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
reversed |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
reversing |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
reverses |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
nsfnet |
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد |
computer aided design and drafting |
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری |
lute |
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری |
lutes |
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری |
write |
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد |
writes |
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد |
fog oil |
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی |
typefaces |
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص |
typeface |
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص |
graphics |
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند |
silk |
ابریشم |
silk |
نخ ابریشم |
silk tasseled |
گل ابریشم |
silk cocoon |
پیله ابریشم |
filoselle |
ابریشم پست |
floss silk |
ابریشم خام |
artificial silk |
ابریشم مصنوعی |
silk worm |
کرم ابریشم |
sericeous |
ابریشم نما |
sleave |
ابریشم خامه |
sleave silk |
ابریشم نتابیده |
sleave silk |
ابریشم خام |
natural silk |
ابریشم طبیعی |
filature |
ابریشم پیچی |
silkworm |
کرم ابریشم |
organzine |
ابریشم باقی |
actate silk |
ابریشم استاتی |
silkworms |
کرم ابریشم |
artifical silk |
ابریشم مصنوعی |
silken |
ابریشم نماکردن |
caterpillar |
کرم ابریشم |
aigrette |
کرک یا ابریشم |
organzine |
ابریشم تابیده |
coccon |
پیله ابریشم |
raw silk |
ابریشم خام |
silky |
ابریشم نما |
floss |
ابریشم خام |
floss |
نخاله ابریشم |
rayon |
ابریشم مصنوعی |
mimosa |
درخت گل ابریشم |
natural silk |
ابریشم طبیعی |
marabou |
نوعی ابریشم خام |
tussah |
کرم ابریشم شرقی |
tusseh |
کرم ابریشم شرقی |
tussore |
کرم ابریشم شرقی |
ser |
پرورش کرم ابریشم |
gypsy moth |
کرم ابریشم ناجور |
cocoon |
پیله کرم ابریشم |
cocoons |
پیله کرم ابریشم |
silk covered |
سیم ابریشم پوش |
spun rayon |
ابریشم مصنوعی تابیده |
silken |
ابریشم پوش حریری |
caseworm |
نوعی کرم ابریشم |
silk accents |
فرش های گل ابریشم |
slub |
ابریشم نیم تاب |
flossy |
شبیه ابریشم خام |
marabout |
نوعی ابریشم خام |
sericulturist |
پرورش دهنده کرم ابریشم |
sericultural |
وابسته به پرورش کرم ابریشم |
serigraph |
استحکام سنج تار ابریشم |
serigraphy |
ازمایش استحکام تار ابریشم |
lansdowne |
یکجور پارچه پشم و ابریشم |
fuji |
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی |
kakemone |
[تصویر و نقاشی روی ابریشم] |
degumming |
صمغ گیری [از پیله ابریشم] |
tricolette |
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه |
protein fiber |
الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم] |
fibroin |
جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها |
registers |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
register |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
registering |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
surah |
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی |
natural fiber |
الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم] |
kapok |
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم |
paramatta |
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه |
to reel off silk |
ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن |
raw silk |
ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.] |
parramatta |
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه |
tusser or sur orsore |
یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند |
deleted |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
delete |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
deleting |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
deletes |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> |
هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد . |
pebrine |
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است |
embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
processed silk |
ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.] |
dispersal airfield |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
designs |
طراحی |
draughtsmanship |
طراحی |
roughing |
طراحی |
designing |
طراحی |
ichnography |
طراحی |
architectonics |
طراحی |
Internet |
ل طراحی |
graphic fitting |
خط کش طراحی |
IAB |
ل طراحی |
design |
طراحی |
planning |
طراحی |
drafting machine |
خط کش طراحی |
denier |
دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.] |
design and construction |
طراحی و ساخت |
design |
طراحی محصولات |
design |
طراحی کردن |
design automation |
خودکاری در طراحی |
computer design |
طراحی کامپیوتری |
environmental design |
طراحی محیطی |
forms design |
طراحی فرم ها |
design costs |
هزینههای طراحی |
design cycle |
چرخه طراحی |
designs |
طراحی کردن |
modular design |
طراحی پیمانهای |
designs |
طراحی محصولات |
design aids |
وسائل طراحی |
sketch |
طراحی کلیات |
design objective |
هدف طراحی |
system design |
طراحی سیستم |
drawing office |
دفتر طراحی |
design language |
زبان طراحی |
sketched |
طراحی کلیات |
designing |
حیله گر طراحی |
logical design |
طراحی منطقی |
logical design |
طراحی نطقی |
logic design |
طراحی منطقی |
sketches |
طراحی کلیات |
foreground |
بخش نوشتاری یک طراحی |
redesign |
طراحی مجدد کردن |
design automation |
طراحی به طور خودکار |
planography |
نقشه نگاری طراحی |
graphic arts |
هنر خط نویسی و طراحی |
graphic arts |
هنر طراحی ودکوراسیون |
crack stopper |
خصوصیتی در طراحی یک ساختمان |
batiks |
طراحی روی پارچه |
block design test |
ازمون طراحی با مکعبها |
structured design |
طراحی ساختار یافته |
landscape garden |
طراحی فضای سبز |
topology |
طراحی ماشینهای شبکه |
ergonomics |
علم طراحی ماشین |
batik |
طراحی روی پارچه |
centralized design |
طراحی تمرکز یافته |
filament |
الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی] |
waste silk |
ابریشم گجین [ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.] |
ich nographic |
وابسته به طراحی و زمینه سازی |
pattern laying |
مین گذاری طراحی شده |
designs |
مشخصاتی برای طراحی یک محصول |
kohs'block design test |
ازمون طراحی با مکعبهای کوهس |
drawing |
هنر طراحی تابلو نقاشی |
drawings |
هنر طراحی تابلو نقاشی |
design |
مشخصاتی برای طراحی یک محصول |
arras |
نقاشی طراحی قلاب دوزی |
carboard architecture |
[مدل طراحی با سطحی صاف] |
Brownian |
[طراحی مناظر به سبک برنز] |
engineering drawing |
طراحی و نقشه کشی مهندسی |
ceiba |
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی |
primed |
خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم |
damascene-work |
[طراحی حجاری شده بر روی فلز] |
ichnographic |
وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی |
chip |
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه |
haute couturer |
موسسه طراحی لباس ومد بانوان |
primes |
خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم |
cmos |
طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت |
bit parallel |
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی |
prime |
خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم |
knowledge |
طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره |
chips |
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه |
home management software |
برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی |
c |
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت |
Dingbat |
نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است |
cim |
استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت |
Community architecture |
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس] |
modularization |
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد |
sericulture |
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان |
Glasgow School |
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو] |
blueprints |
کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی |
blueprint |
کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی |
algorithmic language |
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است |
generations |
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم |
BSI |
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد |
networking |
شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است |
programmer |
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است |
generation |
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم |
adhocism |
[طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان] |
programmers |
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است |
logical |
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود |
femme-fleur |
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه] |
Industrial Park |
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر] |
onion skin architecture |
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم |
job |
ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص |
metal oxide semiconductor |
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n |