English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high rate of interest نرخ بالای بهره
Other Matches
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
at the top of در بالای
atop of بالای
atop of در بالای
outreach بالای سر
over بالای
over بالای سر
over- بالای
over- بالای سر
oer بالای
into the bargain بالای ان
above بالای سر
upped بالای
up بالای
upping بالای
overhead بالای سر
above بالای
overhead در بالای سر
aloft در بالای زمین
crown بالای هرچیزی
in- بالای روی
in بالای روی
upstream بالای رودخانه
above the earth بالای زمین
on بالای در باره
crowns بالای هرچیزی
fanlight پنجره بالای در
fanlights پنجره بالای در
crow's nest بالای بلندی
uptown بالای شهر
knap بالای تپه
ridge piece کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
roof tree کش بالای شیروانی
up the street بالای خیابان
rooftop بالای بام
rooftops بالای بام
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
run over <idiom> حرکت از بالای
fan light پنجره بالای در
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
over the horizon بالای افق
mean high water اب بالای میانگین
mantel board در بالای بخاری
over the horizon از بالای افق
overhead backhand بک هند از بالای سر
overhead cover حفاظ بالای سر
plunging fire اتش بالای سر
overhead forehand فورهند از بالای سر
overhead stroke ضربه از بالای سر
oer بالای سر روی سر
yield بهره
portions بهره
portion بهره
efficient بهره ور
yields بهره
yielded بهره
exploited بهره ده
quotients بهره
quotient بهره
efficiency بهره
productive بهره زا
exploiters بهره کش
exploiter بهره کش
gained بهره
interest بهره
interests بهره
gains بهره
gain بهره
spike over the block ابشار از بالای دفاع
penthouses اطاقک بالای بام
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
bartizan کنگره بالای برج
pulpit بالای منبر رفتن
penthouse اطاقک بالای بام
pulpits بالای منبر رفتن
on station پروازهواپیما بالای هدف
bed moulding گچبری بالای کتیبه
superlunary واقع بر بالای ماه
referee داور بالای والیبال
headlines در بالای صفحه ریسمان
headline در بالای صفحه ریسمان
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
head water بالای رودخانه بالارود
tree house خانه بالای درخت
aloft سطوح بالا در بالای
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
referees داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
overwrite بالای محلی نوشتن
aboveground در بالای سطح زمین
rain water head طشتک بالای ناودان
refereeing داور بالای والیبال
trucking کلاهک بالای دکل
trucks کلاهک بالای دکل
trucked کلاهک بالای دکل
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
truck کلاهک بالای دکل
divestment بی بهره سازی
economic rent بهره مالکانه
divestiture بی بهره سازی
abuse بهره کشی
advantage by illness بهره بیماری
shares بهره قسمت
deprival بی بهره سازی
economic rent بهره اقتصادی
abuses بهره کشی
deprive بی بهره کردن
deprives بی بهره کردن
depriving بی بهره کردن
divest بی بهره کردن
divested بی بهره کردن
divesting بی بهره کردن
gain بهره برداری
divests بی بهره کردن
exploitative character منش بهره کش
accrued interest بهره متعلقه
dispossessor بی بهره سازنده
lending rate بهره - نزولپول
abusing بهره کشی
default interest بهره معوق
declaration of interest اعلام بهره
lot بهره قسمت
abused بهره کشی
at % interest با بهره 21 درصد
gain بهره تقویت
productivity بهره وری
bank interest بهره بانکی
exploitation بهره کشی
exploitation بهره برداری
gavels بهره غیرمجاز
gavel بهره غیرمجاز
lot بخش بهره
antenna gain بهره انتن
contango بهره دیرکرد
voltage gain بهره ولتاژ
cheap money پول با بهره کم
gained بهره تقویت
sweatshops بهره کشخانه
benefic بهره بردار
utilization بهره برداری
sweatshop بهره کشخانه
passive debt وام بی بهره
utilisation [British] بهره برداری
using بهره برداری
resipatory quotient بهره تنفسی
exploitation [utilization] بهره برداری
gains بهره تقویت
gained بهره برداری
rq بهره تنفسی
operation بهره برداری
gains بهره برداری
productive work کار بهره زا
efficiency بهره وری
interests سودیا بهره
rate of interest نرخ بهره
utilizations بهره برداری ها
usages بهره برداری ها
interest سودیا بهره
rat of interest نرخ بهره
quantum yield بهره کوانتومی
put out to interest به بهره گذاشتن
utilisations بهره برداری ها
pure interest بهره خالص
interest for delay بهره دیرکرد
shared بهره قسمت
compound interest بهره مرکب
high interest بهره سنگین
high interest بهره گران
interest rate نرخ بهره
transducer gain بهره دگرسازی
factor payments بهره وسود
exploiting class طبقه بهره کش
exploited class طبقه بهره ده
interest بهره [اقتصاد]
share بهره قسمت
usage بهره برداری
laser gain بهره لیزر
optimising بهره بردن
legal interest بهره قانونی
loan interest بهره وام
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
space above property فضای قسمت بالای ملک
fleche میل بالای مناره مارپیچ
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
headers کلمات در بالای صفحه متن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com