English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
capacity utilization rate نرخ بهره داری از فرفیت
Other Matches
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
usury گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
berthing capacity فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
statecraft کشور داری ملک داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
valence واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
opportune lift فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
grid anode capacity فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
diminishing marginal productivity بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
wet storage تر داری
grittiness شن داری
tensility کش داری
bigamy دو زن داری
blind man's buff از من داری
house work خانه داری
bursary خزانه داری
incumbency عهده داری
household art هنرخانه داری
farming مزرعه داری
bursaries خزانه داری
slavery برده داری
sang froid خود داری
sang-froid خود داری
altruism همگونه داری
communism مردم داری
lucubration شب زنده داری
notbility خانه داری
stigmatism خال داری
spinosity سیخ داری
slaveholding برده داری
serrulation دندانه داری
self restraint خود داری
rhythmicity نواخت داری
retenv خود داری
refusal خود داری رد
refusals خود داری رد
fasting روزه داری
pernoctation شب زنده داری
housekeeping خانه داری
vigilance شب زنده داری
patchiness وصله داری
non commital خود داری
Exchequer خزانه داری
quartermasters سررشته داری
menage خانه داری
leasing اجاره داری
dry storage خشک داری
abstinence;or abstinency خود داری
angularity گوشه داری
angulation زاویه داری
creaminess خامه داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
continenece خود داری
conchiferous داری صدف
bank protection ساحل داری
bean caper پیرسن داری
cellarge حق انبار داری
blind mans buff ازمن داری
bulkiness تنه داری
quartermaster سررشته داری
fisk خزانه داری
capitalism سرمایه داری
night waking شب زنده داری
wakefulness شب زنده داری
tenure اجاره داری
leasehold اجاره داری
vigil شب زنده داری
vigils شب زنده داری
wake شب زنده داری
waked شب زنده داری
wakes شب زنده داری
treasury خزانه داری
thrift خانه داری
bulkiness جثه داری
treasury general خرانه داری کل
charges عهده داری
treasurership خزانه داری
angularity زاویه داری
viscosity شیره داری
trusteeship امانت داری
tenancies اجاره داری
charge عهده داری
tenancy اجاره داری
trusteedhip امانت داری
tresury general خزانه داری کل
succulence اب داری حالت ابکی
baby-sitting بچه داری کردن
explicit rent اجاره داری کردن
quartermasters رسته سررشته داری
quartermaster رسته سررشته داری
baby-sits بچه داری کردن
baby-sit بچه داری کردن
keep حفافت امانت داری
keeps حفافت امانت داری
capitalistic منسوب به سرمایه داری
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
holding متصرفی اجاره داری
nolle proseequi خود داری از پی کرد
bailment امانت داری سمساری
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
baby sit بچه داری کردن
baby-sat بچه داری کردن
refrains خود داری کردن
get by نگه داری کردن
chests تابوت خزانه داری
chest تابوت خزانه داری
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
capitalism رژیم سرمایه داری
household art اصول خانه داری
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
house keeping operation اعمال خانه داری
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
wake شب زنده داری کردن
wakes شب زنده داری کردن
light housekeeping کارهای خانه داری
land tenure اجاره داری زمین
keepworthy قابل نگه داری
keep house خانه داری کردن
waked شب زنده داری کردن
joint tenancy شرکت در اجاره داری
joint tenancy اجاره داری مشترک
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
refraining خود داری کردن
capitalist system نظام سرمایه داری
angularity زاویه داری لاغری
How old are you?Whats your age? چند سال داری ؟
refrainment خود داری اجتناب
to keep shop دکان داری کردن
run the show اختیار داری کردن
to rule the roast اختیار داری کردن
attorn اجاره داری کردن
continence خویشتن داری پرهیزگاری
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
spatiality فضا داری فضائیت
chamberlainship پرده داری گنجوری
You have cobwebs in your head. <idiom> تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
black capitalism سرمایه داری سیاه
home economics اقتصاد خانه داری
housekeep خانه داری کردن
day nursery بچه داری در روز
to keep house خانه داری کردن
to govern one's passions خود داری کردن
double entry دفتر داری مضاعف
day nurseries بچه داری در روز
refrain خود داری کردن
precapitalism پیش از سرمایه داری
refrained خود داری کردن
precapitalism ماقبل سرمایه داری
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
procurator general کفیل خزانه داری
to possess oneself خود داری کردن
capacity فرفیت
incapacious بی فرفیت
volume capacity فرفیت
valence فرفیت
spans فرفیت
spanning فرفیت
spanned فرفیت
span فرفیت
capacities فرفیت
lifts فرفیت
line capacitance فرفیت خط
loading capacity فرفیت
volumes فرفیت
volume فرفیت
lifting فرفیت
loading فرفیت
equipotential هم فرفیت
throughput فرفیت
load فرفیت
lifted فرفیت
lift فرفیت
capacitance فرفیت
contenting فرفیت
loads فرفیت
content فرفیت
tankage فرفیت
gain بهره
exploited بهره ده
gains بهره
gained بهره
yield بهره
portion بهره
efficiency بهره
interests بهره
portions بهره
quotient بهره
quotients بهره
yields بهره
efficient بهره ور
interest بهره
productive بهره زا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com