Total search result: 203 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
speed |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
speeding |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
speeds |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
|
|
Other Matches |
|
optical rotation |
چرخش نوری |
mutarotation |
تغییر چرخش نوری |
optical rotatory power |
قدرت چرخش نوری |
optical rotatory dispersion |
پاشندگی چرخش نوری |
forward |
حرکت به جلو یا مقابل |
forwarded |
حرکت به جلو یا مقابل |
coefficient of drag |
ضریب مقاومت در مقابل حرکت |
evolution |
چرخش حرکت دورانی |
topspin |
ادامه حرکت چرخش توپ |
scanned |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scans |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
trap |
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام |
scan |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
dye polymer recording |
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است |
swing |
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن |
swings |
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن |
magneto optical disc |
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود |
exchangeable |
درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت |
raster |
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT |
turbopump |
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید |
write protect |
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن |
wands |
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن |
wand |
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن |
moving pivot |
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون |
fibre optics |
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود |
optical character recognition |
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری |
scanners |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
scanner |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
cladding |
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری |
waltz three |
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند |
ocr |
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |
circulating |
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
single action |
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
optic |
نوری |
dimness |
کم نوری |
optical |
نوری |
photic |
نوری |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
light-year |
سال نوری |
light wave |
موج نوری |
light-years |
سال نوری |
light pen |
قلم نوری |
optical scanning |
پیمایش نوری |
optical scanner |
پیمایشگر نوری |
light year |
سال نوری |
fiber optics |
فیبر نوری |
optical resolution |
تفکیک نوری |
wands |
قلم نوری |
fiber optics |
الیاف نوری |
photodissociation |
تفکیک نوری |
optical resonance |
همنوایی نوری |
optical pyrometry |
تف سنجی نوری |
photo optic memory |
حافظه نوری |
optical memory |
حافظه نوری |
optical character |
دخشه نوری |
optical scanner |
پوینده نوری |
wand |
قلم نوری |
optical mark reader |
علامتخوان نوری |
optical lens |
عدسی نوری |
optical stability |
پایداری نوری |
optically active |
فعال نوری |
optical isomerism |
ایزومری نوری |
optical printer |
چاپگر نوری |
photo luminescence |
لومینسانس نوری |
light output ratio of a fitting |
راندمان نوری |
photo plotter |
رسام نوری |
photodecomposition |
تجزیه نوری |
photostatic |
ایستا نوری |
photoelectric |
نوری وبرقی |
photoperiodism |
واکنش نوری |
photophone |
تلفن نوری |
photopolymer |
بسپار نوری |
light microscopy |
میکروسکپ نوری |
light gun |
تفنگ نوری |
electric arc |
قوس نوری |
luminous flux |
شار نوری |
luminous sensitivity |
حساسیت نوری |
spectral line |
خط طیف نوری |
photo electron |
الکترون نوری |
optical |
دیسکهای نوری |
optic fibre |
فیبر نوری |
optical activity |
فعالیت نوری |
optical isomerism |
همپاری نوری |
optical density |
چگالی نوری |
optical disk |
دیسک نوری |
optical fiber |
فیبر نوری |
light switch |
گزینه نوری |
optical isomer |
ایزومر نوری |
optical isomer |
همپار نوری |
optical communications |
ارتباطات نوری |
photic zone |
نوار نوری |
light sensitive |
با حساسیت نوری |
optical antipode |
همپار نوری |
optical character |
کاراکتر نوری |
photo excitation |
برانگیختگی نوری |
light pens |
قلم نوری |
photism |
توهم نوری |
light ralay |
رله نوری |
fibre |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
optical |
استفاده از کابل نوری |
go to school |
خواننده میله نوری |
dynamic luminous sensitivity |
حساسیت نوری دینامیک |
static luminous sensitivity |
حساسیت نوری استاتیک |
fibres |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
fiber |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
spectral line |
نوار طیف نوری |
light emitting diode |
دیود ناشر نوری |
light induction |
القاء تحریک نوری |
photovoltaic |
قدرت زای نوری |
photokymograph |
جنبش نگار نوری |
optical |
خواننده میله نوری |
arc machining |
جوشکاری قوس نوری |
optical resonator |
تشدید کننده نوری |
optical recognition device |
دستگاه تشخیص نوری |
optical measuring system |
سیستم سنجش نوری |
optical mark reader |
علامت خوان نوری |
optical mark reader |
نشان خوان نوری |
optical mark reader |
علامت نوری خوان |
flash ranging |
مسافت یابی نوری |
optical laser disk |
دیسک لیزری نوری |
optical character reader |
دخشه خوان نوری |
optical gonimeter |
زاویه یاب نوری |
macrometer |
مسافت یاب نوری |
optical page reader |
صفحه نوری خوان |
ocr |
شناخت کاراکتر نوری |
ocr |
تشخیص کاراکترهای نوری |
optical purity |
درجه خلوص نوری |
fibre optic cable |
کابل فیبر نوری |
versus |
در مقابل |
at the front <adv.> |
در مقابل |
at the fore <adv.> |
در مقابل |
in front <adv.> |
در مقابل |
fore <adv.> |
در مقابل |
at front <adv.> |
در مقابل |
vis a vis |
مقابل |
in the front <adv.> |
در مقابل |
vis-a-vis |
مقابل |
opposed |
مقابل |
opposites |
مقابل |
opposite |
مقابل |
versus prep |
در مقابل |
in consideration of |
در مقابل |
as opposed to |
در مقابل |
titles |
مقابل |
anti |
در مقابل |
title |
مقابل |
as compared to |
در مقابل |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
welding arc voltage |
ولتاژ قوس نوری جوشکاری |
image arc furnace |
کوره قوس نوری غیرمستقیم |
high field emmission arc |
قوس نوری فشار قوی |
fully |
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی |
open arc welding |
جوشکاری قوس نوری باز |
low voltage arc |
قوس نوری فشار ضعیف |
resistance arc furnace |
کوره مقاومتی قوس نوری |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
counterparts |
نقطه مقابل |
alternative hypothesis |
فرضیه مقابل |
water resistance |
مقاومت در مقابل اب |
dead against |
درست مقابل |
off |
مقابل عازم |
opposed piston engine |
موتورپیستون مقابل |
on payment |
در مقابل وجه |