English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
fire escape نردبان نجات
fire escapes نردبان نجات
Other Matches
ladders نردبان بکار بردن نردبان ساختن
ladder نردبان بکار بردن نردبان ساختن
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
ladders نردبان
companionway نردبان
stiles نردبان
companionways نردبان
ladder نردبان
stair نردبان
escalade نردبان
stairwell نردبان
lad der نردبان
stairwells نردبان
step ladder نردبان
stile نردبان
ladder scaffold نردبان
rope ladders نردبان طنابی
rung پله نردبان
rope ladder نردبان طنابی
round of ladder پله نردبان
rundle پله نردبان
mobile turnable ladder نردبان متحرک
suspension ladder نردبان اویزان
stave میله نردبان
folding ladder نردبان تاشو
roof ladder نردبان سقف
stepladder نردبان متحرک
stepladders نردبان متحرک
ratline نردبان طنابی کشتی
range ladder تنظیم با نردبان بردی
traps نردبان قابل حمل
footboard تخته پله نردبان
scaling ladder نردبان اتش نشانی
jacob's ladder نردبان جنگی ناو
pompier ladder نردبان اتش نشانی
scaffold's ladder نردبان چوب بست
scaling ladder نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
To climb down. پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
ladder dredge لاروبی که دلولههای انرازنجیرمانند نردبان می گرداند
aerial ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
turntable ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
manrope طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
liberation نجات
escape line خط نجات
life vest کت نجات
salvation نجات
life jacket کت نجات
rescue نجات
livery نجات
rescued نجات
rescues نجات
rescuing نجات
liveries نجات
safety نجات
life jacket جلیقه نجات
life buoy بویه نجات
breeches buoy بویه نجات
crash boat قایق نجات
life float قایق نجات
safety boat قایق نجات
deep submergence زیردریایی نجات
life boat کرجی نجات
life belt کمربند نجات
life buoy حلقه نجات
life boad قایق نجات
lifebelts کمربند نجات
parachut چتر نجات
plane guard ناوگارد نجات
lifebelt کمربند نجات
survival suit لباس نجات
survival pack بسته نجات
salvageable قابل نجات
plane guard ناو نجات
salvable نجات یافتنی
rescue operation عملیات نجات
redeliver از نو نجات دادن
refugee relief نجات پناهندگان
lifesaving نجات غریق
savior نجات دهنده
life line طناب نجات
life line بند نجات
life net تور نجات
life raft قایق نجات
life vest جلیقه نجات
lifeguard submarine زیردریایی نجات
liferaft شناوه نجات
rescue basket زنبیل نجات
safety belts کمربند نجات
survived نجات دادن
survive نجات دادن
recover نجات دادن
lifeguard نجات غریق
recovers نجات دادن
salvation سبب نجات
resuscitation نجات غریق
safety belt کمربند نجات
delivers نجات دادن
deliver نجات دادن
survivors نجات یافتگان
lifeboats قایق نجات
recovering نجات دادن
survives نجات دادن
parachuting چتر نجات
saviours نجات دهنده
save نجات دروازه
surviving نجات دادن
saved نجات دروازه
parachutes چتر نجات
parachuted چتر نجات
saviour نجات دهنده
lifeboat قایق نجات
stole جلیقه نجات
lifeguards نجات غریق
saves نجات دروازه
parachute چتر نجات
lifesaving نجات دهنده زندگی
lifesaver نجات دهنده زندگانی
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
survivors نجات یافتگان از مرگ
life vest لباس نجات غریق
liferaft قایق نجات لاستیکی
mae west جلیقه نجات فشاری
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
salvage از خطرنابودی نجات دادن
salvages از خطرنابودی نجات دادن
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
pararescue team تیم تجسس و نجات
pararaft وسایل نجات چتربازی
paradrop بارریزی باچتر نجات
search and rescue عملیات تجسس و نجات
lifesaving وسیله نجات غریق
lifeguard مامور نجات غریق
life belt کمربند نجات غریق
lifeguard گارد نجات دریایی
life buoy حلقه نجات غریق
lifeguards مامور نجات غریق
lifeguards گارد نجات دریایی
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
life belt لاستیک نجات غریق
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
fire and rescue نجات و اطفای حریق
soteriology مبحث نجات رستگاری
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
save نجات دادن پس انداز کردن
lifeline طناب یارسن نجات غواص
salvage اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
lifelines طناب یارسن نجات غواص
saved نجات دادن پس انداز کردن
salvages اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
life line طناب وصل به حلقه نجات
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
salvaging اموال نجات یافته از خطر
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
saves نجات دادن پس انداز کردن
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com