Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English
Persian
balustrade
نرده پلکان
Search result with all words
wreath
نرده پلکان مارپیچی
wreaths
نرده پلکان مارپیچی
bridgeboard
نرده پلکان چوبی
bridgheboard
نرده پلکان چوبی
ledger board
تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
curtail
[نرده ی پلکان پیچکی در راه پله ها]
Other Matches
picket
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picketed
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
pickets
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
stepping
پلکان
step
پلکان
stiles
پلکان
staircases
پلکان
staircase
پلکان
ghat
پلکان
stile
پلکان
stairways
پلکان
ramps
پلکان
ramp
پلکان
stairway
پلکان
ghaut
پلکان
moving staircase
پلکان متحرک
bannisters
نردهء پلکان
labyrinth
پلکان مارپیچ
bannister
نردهء پلکان
escalator
پلکان خودرو
banister
نردهء پلکان
moving stairway
پلکان متحرک
corkscrew staircase
پلکان مارپیچ
backstair
پلکان پشت
labyrinth
پلکان مارپیچی
straight stairs
پلکان راست
helical stairs
پلکان پیچی
stairs with a platform
پلکان با پاگرد
ladders
پلکان قایق
ladder
پلکان قایق
spiral stairs
پلکان مارپیچ
escalator
پلکان متحرک
spindle stairs
پلکان مارپیچی
two throw ladder
پلکان مضاعف
labyrinths
پلکان مارپیچی
labyrinths
پلکان مارپیچ
moving staircase
پلکان خودرو
gangways
پلکان متحرک
fire escape
پلکان اطمینان
escalators
پلکان متحرک
doorsteps
پلکان جلو در
doorstep
پلکان جلو در
service stairs
پلکان خدمت
secondary stairs
پلکان فرعی
service stairs
پلکان سرویس
fire escapes
پلکان اطمینان
moving stairway
پلکان خودرو
escalator
پلکان خودرو
escalator
پلکان متحرک
escalator
: پلکان متحرک
escalators
پلکان خودرو
gangway
پلکان متحرک
escalators
: پلکان متحرک
newels
ستون پلکان مارپیچ
escalators
پلکان های متحرک
moving stairs
{pl}
پلکان های خودرو
echelon
بصورت پلکان در اوردن
newels
تیرمیان پلکان مارپیچ
newel
ستون پلکان مارپیچ
newel
تیرمیان پلکان مارپیچ
pitches
جای شیب پلکان
pitch
جای شیب پلکان
flight
یک رشته پلکان سلسله
perron
پلکان جلو عمارت
moving stairways
پلکان های خودرو
moving staircases
پلکان های خودرو
echelons
بصورت پلکان در اوردن
moving staircases
پلکان های متحرک
moving stairways
پلکان های متحرک
cochlea
پلکان پرپیچ وخم
echellon
بصورت پلکان دراوردن
staircase illusion
خطای ادراکی پلکان
escalators
پلکان های خودرو
moving stairs
{pl}
پلکان های متحرک
side wall of stairs
جان پناه کناره پلکان
maze
پیچ وخم پلکان مارپیچ
mazes
پیچ وخم پلکان مارپیچ
method for turning the steps
روش دور دادن پلکان
capacole
چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
rail
نرده
picket line
خط نرده ها
lattic-bridge
پل نرده ای
fence
نرده
fences
نرده
carriages
نرده
picket lines
خط نرده ها
palisad
نرده
hand rail
نرده
railing
نرده
pale
نرده
paler
نرده
palest
نرده
carriage
نرده
parapets
نرده
parapet
نرده
balustrades
نرده
balustrade
نرده
banisters
نرده
guard-rails
نرده
guard-rail
نرده
fencing
نرده
allering
نرده
barrier
نرده
barriers
نرده
zariba
نرده
railings
نرده
parclose or per
نرده یا تجیر
balconet
نرده ایوان
communion-rail
نرده محراب
Laudian rails
نرده محراب
balustrum
نرده محراب
railing post
میله نرده
balconette
نرده ایوان
frieze-rail
نرده پیشخوان
colomella
صراحی نرده
snake fence
نرده مارپیچ
handrail bracket
پایه نرده
companionway
نرده پلهای
guarding
نرده حفافتی
companionways
نرده پلهای
guard
نرده حفافتی
bar
نرده حائل
baluster
ستون نرده
bars
نرده حائل
paling
نرده سازی
fender
نرده حفاظ
railings
نرده کشیدن
guards
نرده حفافتی
newels
پایه نرده
railing
نرده کشیدن
handrails
نرده ساختمان
handrail
نرده ساختمان
hand rail
دستگیره نرده
list
شیار نرده
newel
پایه نرده
gratling
نرده فلزی
newel
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
zikyrat
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
newels
تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
zikkurat
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
ziggurat
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
handrails
نرده مخصوص دستگیره
stair rod
نرده راه پله
handrail
نرده مخصوص دستگیره
peels
خلال نرده چوبی
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
peel
خلال نرده چوبی
balustrade Order
ترتیب نرده ستون ها
empale
نرده کشیدن دور
paling
حصار کشی نرده
hand rail
دست انداز نرده
pale
در میان نرده محصورکردن
paler
در میان نرده محصورکردن
catch fence
نرده محکم سر پیچ
palest
در میان نرده محصورکردن
stake truck
کامیون نرده دار
fender
نرده روکش نردهای
taffrail
نرده پاشنه ناو
to rail a place
گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
scalar field
میدان نرده ای
[ریاضی]
[فیزیک]
handrail
نرده دور پله ناو
scalar quantity
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
rail
نرده کشیدن توبیخ کردن
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
handrails
نرده دور پله ناو
wattle
نرده گذاری کردن بستن
taffrail
نرده قسمت عقب کشتی
dogleg
نوعی نرده چوبی دهقانی
fences
حفظ کردن نرده کشیدن
fencible
مناسب برای نرده کشی
fence
حفظ کردن نرده کشیدن
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
pole sitter
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
guard rail
نرده دست انداز راه پله
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guarding
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guards
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
lug out
تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
frame
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
oxer
اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
ox fence
اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
billboard
هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards
هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
lamb's tongue
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
fence
روکش محافظ
[یا نرده]
[بویژه در اره کمانه ای ]
[مهندسی]
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
bear in
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
breastwork
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
sightscreen
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choire-enclosure
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com