Dictiornary-Farsi | نزدهمه اشکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 161 (8 milliseconds)

English	Persian
evident to any one	نزدهمه اشکار


Other Matches

preconize	نزدهمه ستودن
disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifesting	اشکار اشکار ساختن
manifest	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
manifests	اشکار اشکار ساختن
burning disgrace	اشکار
conspicuous	اشکار
inapparent	نا اشکار
obvious	اشکار
inevidence	اشکار
crying	اشکار
explicit	اشکار
plains	اشکار
plainest	اشکار
open and shut	اشکار
opens	اشکار
opened	اشکار
open	اشکار
uncovered	اشکار
apparent	اشکار
outed	اشکار
out-	اشکار
out	اشکار
evident	اشکار
overt	اشکار
open-and-shut	اشکار
plainer	اشکار
patenting	اشکار
clears	:اشکار
patents	اشکار
semblable	اشکار
clearer	:اشکار
patented	اشکار
patent	اشکار
clear	:اشکار
plain	اشکار
clearest	:اشکار
flagrant	اشکار
detection	اشکار سازی
self explanatory	واضح اشکار
flagrantly	باوقاحت اشکار
displaying	اشکار کردن
displays	اشکار کردن
transpicuous	روشن اشکار
unfold	اشکار کردن
unfolded	اشکار کردن
unfolding	اشکار کردن
lay open	اشکار کردن
unfolds	اشکار کردن
display	اشکار کردن
displayed	اشکار کردن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
self-explanatory	واضح اشکار
manifestation	اشکار سازی
manifestations	اشکار سازی
frequency demodulation	اشکار ساختن
self evident	خود اشکار
revealer	اشکار کننده
revealed preference	ترجیح اشکار
revealed preference	رجحان اشکار
kithe	اشکار ساختن
market overt	بازار اشکار
let out	اشکار ساختن
manifest need	نیاز اشکار
manifester	اشکار کننده
explicit cost	هزینه اشکار
self explaining	واضح اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
decrypt	اشکار ساختن
transpicuous	فرا اشکار
to reveal itself	اشکار شدن
to make known	اشکار ساختن
amende honorable	عذرخواهی اشکار
to lay open	اشکار ساختن
conspicuous defect	عیب اشکار
decryption	اشکار سازی
visible balance	تراز اشکار
explicit behavior	رفتار اشکار
manifestative	اشکار سازنده
signalled	اشکار مشخص
detects	اشکار کردن
visible	مرئی اشکار
bare	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
barer	ساده اشکار
patently	بطور اشکار
avowals	افهار اشکار
undisguised	اشکار بی تلبیس
bares	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
baring	ساده اشکار
avowal	افهار اشکار
explicit	اشکار صاف
signal	اشکار مشخص
signaled	اشکار مشخص
revealed	اشکار کردن
reveal	اشکار کردن
roundly	بی پرده اشکار
detecting	اشکار کردن
axioms	حقیقت اشکار
open	ازاد اشکار
detect	اشکار کردن
reveals	اشکار کردن
opened	ازاد اشکار
public	عامه اشکار
opens	ازاد اشکار
glaring	اشکار مشهور
axiom	حقیقت اشکار
known	اشکار ساختن
notoriously	بطور اشکار
detected	اشکار کردن
open to the public	اشکار در نزد همه
the secret will open to me	ان راز بمن اشکار
manifests	صورت بار اشکار
manifesting	صورت بار اشکار
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار
manifest dream content	محتوای اشکار رویا
plain text	متن واضح و اشکار
manifested	صورت بار اشکار
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
self revelation	خود اشکار سازی
manifest	صورت بار اشکار
to make public	اشکار یا علنی کردن
it is obvious that	اشکار یا بدیهی است که
revelations	اشکار سازی افشاء
untold	بی حساب اشکار نشده
palpably	بطور محسوس یا اشکار
palpable	قابل لمس اشکار
obviously	بطور اشکار یا معلوم
revelation	اشکار سازی افشاء
taylor manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار تیلور
quarries	اشکار کردن معدن سنگ
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
to breathe one's simplicity	بسادگی کسی اشکار شدن
peep	جوانه زدن اشکار شدن
peeped	جوانه زدن اشکار شدن
peeping	جوانه زدن اشکار شدن
peeps	جوانه زدن اشکار شدن
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
quarry	اشکار کردن معدن سنگ
quarrying	اشکار کردن معدن سنگ
unfolds	فاش کردن اشکار شدن
unfolding	فاش کردن اشکار شدن
unfolded	فاش کردن اشکار شدن
unfold	فاش کردن اشکار شدن
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
noises	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault	نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
ultrasonic inspection	متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act	قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
it was publicly known	همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
uncovering	اشکار کردن کشف کردن
uncover	اشکار کردن برهنه کردن
uncover	اشکار کردن کشف کردن
uncovers	اشکار کردن کشف کردن
uncovers	اشکار کردن برهنه کردن
uncovering	اشکار کردن برهنه کردن