English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
distortion نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
distortions نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها
Other Matches
theodolite دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolites دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
lateralrelationship نسبت در خط افقی از پهلو
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
oblique weir در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
cumulus ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
azimuth زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
planed افقی سطح افق افقی کردن
leveled تراز سطح افقی افقی کردن
level تراز سطح افقی افقی کردن
levelled تراز سطح افقی افقی کردن
levels تراز سطح افقی افقی کردن
planing افقی سطح افق افقی کردن
planes افقی سطح افق افقی کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
right قائم
erects قائم
erecting قائم
erected قائم
erect قائم
vertical tail دم قائم
normal قائم
plumb lines خط قائم
plumb line خط قائم
orthogonal قائم
vertical قائم
upright قائم
upstanding قائم
righted قائم
perpendecular قائم
righting قائم
subsitute قائم مقام
vertical cut برش قائم
locum قائم مقام
surreptitiously قائم مقام
self consistent قائم بالذات
self perpetuation قائم بذات
locums قائم مقام
vertical creep وارفتگی قائم
vicar قائم مقام
subrogation قائم مقامی
true vertical قائم واقعی
vicars قائم مقام
vertical axis محور قائم
vertical bulking کمانش قائم
vertical circle دایره قائم
deputies قائم مقام
deputy قائم مقام
successor قائم مقام
right-angled قائم الزاویه
rectangular قائم الزاویه
prop تقویت قائم
propped تقویت قائم
propping تقویت قائم
apeak عمودی قائم
stake قائم کردن
staked قائم کردن
stakes قائم کردن
abeam قائم بر مسیرحرکت
vice chancellor قائم مقام
substantive قائم بذات
envelopment احاطه قائم
high angle تیر قائم
quadratic منشور قائم
semierect نیمه قائم
perpendecular خط عمودی یا قائم
local vertical قائم محلی
ordinate بعد قائم
normal vector بردار قائم
normal plane صفحه قائم
normal axis محور قائم
normal acceleration شتاب قائم
locumtenens قائم مقام
increate قائم بالذات
vice-chancellor قائم مقام
vertical drop ابشار قائم
righted قائم نگاهداشتن
surrogates قائم مقام
vertical photograph عکس قائم
vice-chancellors قائم مقام
surrogate قائم مقام
envelop احاطه قائم
enveloped احاطه قائم
enveloping احاطه قائم
envelops احاطه قائم
righting قائم نگاهداشتن
right قائم نگاهداشتن
substitute قائم مقام
vertical force نیروی قائم
substituted قائم مقام
vertical envelopement احاطه قائم
vertical speed سرعت قائم
substituting قائم مقام
deputy نایب قائم مقام
deputy قائم مقام جانشین
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
short scope buoy بویه شناور قائم
sheathing تخته بندی قائم
plane of departure سطح قائم تیر
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
deputies قائم مقام جانشین
vertical deformation تغییر شکل قائم
recoil pit چاله تیر قائم
right angled triangle مثلث قائم الزاویه
wedging اسکنه کولاس قائم
mercator chart نقشه قائم الزاویه
ablique coordinates دستگاه مختصات قائم
wedges اسکنه کولاس قائم
wedge اسکنه کولاس قائم
deputies نایب قائم مقام
deputy minister قائم مقام وزیر
right cone مخروط قائم [ریاضی]
upload همنه قائم نیرو
surrogate قائم مقام شدن
wedged اسکنه کولاس قائم
commercial procuration قائم مقام تجارتی
zenith نقطه قائم بر نافر
commercial representative قائم مقام تجارتی
consular agent قائم مقام کنسول
vicegerent جانشین قائم مقام
procousul قائم مقام کنسول
vertical photograph عکس هوایی قائم
prime vertical circle دایره قائم اصلی
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
surrogates قائم مقام شدن
legs ساق مثلث قائم الزاویه
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
leg ساق مثلث قائم الزاویه
subrogate قائم مقام تعیین کردن
vicarial وابسته به خلیفه قائم مقامی
deputy primeminister قائم مقام نخست وزیر
hypotenuse وتر مثلث قائم الزاویه
plumb سطح قائم صفحه شاغول
substituting قائم مقام جایگزین کردن
hypotenuses وتر مثلث قائم الزاویه
substitute قائم مقام جایگزین کردن
substituted قائم مقام جایگزین کردن
universal transverse mercator سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
zenith اوج محور قائم بر افق نقاط
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
rakes زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
raking زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
horizontal افقی
laterad افقی
lateral افقی
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
upload نیروئی که به صورت قائم بطرف بالا عمل میکند
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
horizontal taping مساحی افقی
horizontal wedge کولاس افقی
horizontal wedge گاوه افقی
plain coordinates مختصات افقی
crosscut saw اره افقی بر
horizontal mobility تحرک افقی
transverse plane صفحه افقی
horizontal section برش افقی
horizontal scrolling حرکت افقی
horizontal pump پمپ افقی
cross level افقی کردن
horizontal polarization قطبش افقی
cross hatch هاشور افقی
horizontal loading کولاس افقی
jack arch طاق افقی
horizontal integration ادغام افقی
horizontal boring سوراخکاری افقی
horizontal candlepower شمع افقی
yardarm بازوی افقی
horizontal combination ترکیب افقی
horizontal crossbar میله افقی
horizontal disparity ناهمخوانی افقی
horizontal growth رشد افقی
horizontal hook قلاب افقی
brise-soleil پرده افقی
horizontal integration تمرکز افقی
horizontal plane صفحه افقی
ordinate حور افقی
landscape orientation تمایل افقی
horizontal integration انضمام افقی
brise-soleil کرکره افقی
horizontal سطح افقی
straighter افقی بطورسرراست
straight افقی بطورسرراست
putlog or lock تیر افقی
trunnion پاشنه افقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com