English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
bear on نسبت داشتن
Search result with all words
to be of kinship with somebody باکسی نسبت خویشاوندی داشتن
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
To bear someone a grudge. نسبت به کسی غرض داشتن
Other Matches
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
respects نسبت
rate نسبت
to تا نسبت به
rates نسبت
respect نسبت
t ratio نسبت تی
towards نسبت به
than نسبت به
as compared to نسبت به
in respect of به نسبت
in relation to نسبت به
in regard to نسبت به
in regard of نسبت به
uncross نسبت
in proprotion to نسبت به
proportional به نسبت
apropos of نسبت به
in the ratio of به نسبت
in connexion with نسبت به
quotient نسبت
quotients نسبت
kinship نسبت
relation نسبت
the rat of to نسبت دو به سه
in respect of نسبت به
relational نسبت
proportion نسبت
format نسبت
formats نسبت
In what proportion ? به چه نسبت ؟
ratio نسبت
proportions نسبت
In the ration lf one to ten . به نسبت یک به ده
rapport نسبت
bearing نسبت
cognation نسبت
with respect to نسبت به
ratios نسبت
contact ratio نسبت تماس
cash ratio نسبت نقدینگی
percentage نسبت یا درصد
factor proportion نسبت عوامل
compression ratio نسبت تراکم
concentration ratio نسبت تمرکز
transformation ratio نسبت تبدیل
transmissivity نسبت فرافرستی
control ratio نسبت فرمان
correlation ratio نسبت همبستگی
fineness ratio نسبت فرافت
distribution ratio نسبت توزیع
voltage ratio نسبت ولتاژ
void ratio نسبت منفذها
viscosity ratio نسبت گرانروی
velocity ratio نسبت سرعت
deposit ratio نسبت سپرده
current ratio نسبت جاری
attribution نسبت دادن
error ratio نسبت خطا
cost benefit ratio نسبت فایده
two's complement متمم نسبت به دو
weight ratio نسبت وزن
progenitorship نسبت جدی
correspondingly بهمان نسبت
roundness نسبت گردی
saving ratio نسبت پس انداز
scale down به نسبت ثابت
scalling factor نسبت اشل
mole ratio نسبت مولی
mobility ratio نسبت تحرک
selection ratio نسبت گزینش
self relative نسبت بخود
sensitivity ratio نسبت حساسیت
settlement ratio نسبت نشست
magnetogyric ratio نسبت ژیرومغناطیس
nines complement متمم نسبت به 9
one's complement متمم نسبت به یک
operating ratio نسبت عملیاتی
prorenata نسبت موافق
proximity of blood قرابت نسبت
price ratio نسبت قیمت
ratio detector اشکارساز نسبت
ratio of transformer نسبت مبدل
transformer ratio نسبت مبدل
porosity نسبت روزنه ها
blood نسبت خویشاوندی
recycle ratio نسبت بازگردانی
recycling ratio نسبت بازگردانی
reduction ratio نسبت کاهش
relativization نسبت دادن
shunt ratio نسبت شنت
liquidity ratio نسبت نقدینگی
imputable نسبت دادنی
impedance ratio نسبت امپدانس
image ratio نسبت تصویر
hit ratio نسبت اصابت
he is faithful to me نسبت به من باوفاست
gyromagnetic ratio نسبت ژیرومغناطیسی
favouritism مساعدت نسبت به
glide ratio نسبت سریدن
to put down نسبت دادن
feedback ratio نسبت پس خوراند
feedback ratio نسبت فیدبک
imputation نسبت دادن
impluse ratio نسبت ضربه
impluse ratio نسبت ایمپولز
strength ratio نسبت استحکام
stress ratio نسبت تنش
lay to نسبت دادن به
ten's complement متمم نسبت به 01
there is nothing wanting چیزی کم نسبت
progressive ratio نسبت تصاعدی
ionic ratio نسبت یونی
inverse ratio نسبت معکوس
to behave toward رفتارکردن نسبت به
to do by رفتارکردن نسبت به
in d. of با بی اعتنایی نسبت به
percentages نسبت یا درصد
ascribes نسبت دادن
ascribing نسبت دادن
toward بطرف نسبت به
us نسبت بما
ascribable نسبت دادنی
impute نسبت دادن
ascribed نسبت دادن
aspect ratio نسبت صفحه
imputing نسبت دادن
ascribe نسبت دادن
imputes نسبت دادن
imputed نسبت دادن
regarded باره نسبت
regard باره نسبت
credit نسبت دادن
affine نسبت سلبی
acidity coefficient نسبت اکسیژن
oxygen ration نسبت اکسیژن
activity ratio نسبت فعالیت
rate اندازه نسبت
rates اندازه نسبت
credited نسبت دادن
crediting نسبت دادن
relation رابطه نسبت
visibility نسبت دید
abundance نسبت فراوانی
affine نسبت ازدواجی
advalorem به نسبت قیمت
absorption ratio نسبت جذب
credits نسبت دادن
abundance ratio نسبت فراوانی
bypass ratio نسبت کنارگذاری
connexions بستگی نسبت
connection بستگی نسبت
attribute نسبت دادن
inverse ratio or proportion نسبت معکوس
relationship وابستگی نسبت
water cement ratio نسبت اب و سیمان
relationships وابستگی نسبت
attributes نسبت دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com