Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
gear ratio
نسبت چره دنده ها
Search result with all words
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
Other Matches
ungear
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinioning
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion
دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear
دنده مهمیزی دنده خاردار
pinions
دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
rougher
دنده دنده کننده
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
spare ribs
سر دنده
hard-nosed
یک دنده
gears
دنده
geap
دنده
drives
دنده
geared
دنده
strictest
یک دنده
stricter
یک دنده
slat
دنده ها
dependum
ته دنده
rib
دنده
slats
دنده ها
costa
دنده
drive
دنده
gear
دنده
strict
یک دنده
gearbox
جعبه دنده
gearing
جعبه دنده
gearboxes
جعبه دنده
top radius
گردی سر دنده
bevel gear
دنده کرامویل
steering gear
دنده سکان
steering gear
دنده فرمان
toothed wheel
چرخ دنده
chop
گوشت دنده
bevel gear
دنده مورب
bendix
دنده استارت
spur gear
دنده ملخی
sprocket
دنده زنجیر
cogwheel
چرخ دنده
bendix
دنده بندیکس
gears
جعبه دنده
longitudinal
دنده طولی
worm gear
دنده مورب
worm gear
دنده مارپیچی
transmission case
جعبه دنده
transmissions
جعبه دنده
wheelwork
چرخ دنده
transmission
جعبه دنده
threads
دنده پیچ
thread
دنده پیچ
cogs
دنده چرخ
cog
دنده چرخ
rib
دنده میله
frame
دنده عرضی
gearshifts
دنده عوض کن
gearshifts
میله دنده
gearshift
دنده عوض کن
pinions
جرخ دنده
gears
چرخ دنده
geared
جعبه دنده
rib
گوشت دنده
geared
چرخ دنده
pinion
جرخ دنده
gear
جعبه دنده
gear
چرخ دنده
gearshift
میله دنده
stave
دنده بشکه
cog wheel
چرخ دنده
stick shift
دسته دنده
gear box
جعبه دنده
reverse gear
دنده معکوس
gearwheel
چرخ دنده
reverse gears
دنده معکوس
sheath
تیزی دنده
sheaths
تیزی دنده
cross-rib
دنده ی قوس
spareribs
گوشت دنده
french chop
گوشت دنده
gear case
جعبه دنده
cog
[cogwheel]
چرخ دنده
high speed
دنده سریع
cogged wheel
چرخ دنده
gear wheel
چرخ دنده
ratchet
دنده جغجغه ای
gear level
دسته دنده
planetary gear
دنده خورشیدی
pinioning
جرخ دنده
gear cutter
دنده تراش
cogged wheels
چرخ دنده ها
cog wheels
چرخ دنده ها
grooved
دنده دار
gear wheels
چرخ دنده ها
timber
دنده عرضی
dependum angle
زاویه ته دنده
laticostate
دنده پهن
shifting lever
دسته دنده
cramwheel
دنده مخروطی
cramwheel
دنده کرامویل
low gear
دنده کندکن
external thread
دنده خارجی
ribbed
دنده دار
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
drive mechanism
جعبه دنده
gearwheels
چرخ دنده ها
pinwheel
چرخ دنده
jackshaft
دنده عقب
cogwheels
چرخ دنده ها
hoisting gear
چرخ دنده بالابر
geared
پوشش دنده دار
pull gear
چرخ دنده بالابر
high gear
دنده قوی خودرو
tricostate
سه دندهای دارای سه دنده
starter gear ring
چرخ دنده استارتر
magnetic gear shift
دسته دنده مغناطیسی
tumble gear
چرخ دنده واسطه
rib
هرچیز شبیه دنده
transmission grease
گریس جعبه دنده
transmission gear
چرخ دنده انتقال
transmission oil
روغن جعبه دنده
pair of gears
زوج چرخ دنده
it serves him right
دنده اش هم نرم شود
planetary gear
جعبه دنده خورشیدی
planetary gear
چرخ دنده سیارهای
precostal
واقع در پیش دنده ها
spiral gear
چرخ دنده حلزونی
gear
پوشش دنده دار
helical gear
چرخ دنده حلزونی
sun gear
چرخ دنده خورشیدی
contact backlash
دنده کور تماس
eight speed gear drive
گیربکس هشت دنده
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
driving gear
چرخ دنده محرک
riblet
انتهای دنده گوسفند
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
steering gear
جعبه دنده فرمان
differential gear
دنده عقب اتومبیل
sawtooth wave
موج دنده ارهای
crown gear
چرخ دنده محدب
short ribs
گوشت با استخوان دنده
compasition gear
چرخ دنده مرکب
reduction gear
چرخ دنده کاهنده
four gear drive
گیربکس چهار دنده
nut
چرخ دنده ساعت
quick change gearbox
جعبه دنده نورتون
rachet
ضامن چرخ دنده
he broke his rib or something
دنده منده اش شکست
grub screw
میله دنده دار
gearbox position
وضعیت جعبه دنده
inside thread
دنده داخلی قلاویز
gear quadrant
ماهک جعبه دنده
gear in
درگیری دو چرخ دنده
gear friction
اصطکاک چرخ دنده
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
gear change box
جعبه تعویض دنده
gear case
پوسته جعبه دنده
gears
پوشش دنده دار
gear assembly
مجموعه چرخ دنده ها
step up gear
چرخ دنده افزاینده
controlled stick steering
دسته دنده خودکار
get up on the wrong side of the bed
<idiom>
از دنده چپ بلند شدن
pinioning
چرخ دنده جناحی
wracks
چرخ دنده دار
pinion
دنده هرزه گرد
cross-springer
[دنده اریب در طاق]
pinion
چرخ دنده جناحی
worm wheel
دنده کرمی شکل
spare ribs
گوشت دنده با استخوان
gear shift
دسته دنده اتومبیل
gear lever
دسته دنده اتومبیل
gear stick
دسته دنده اتومبیل
wracked
چرخ دنده دار
racks
چرخ دنده دار
racked
چرخ دنده دار
worm wheel
چرخ دنده حلزونی
rib
دنده دار کردن
pinioning
دنده هرزه گرد
worm gear
چرخ دنده حلزونی
rack
چرخ دنده دار
gear box
جعبه دنده گیرباکس
ratchets
ضامن چرخ دنده
ratchet
ضامن چرخ دنده
pinions
چرخ دنده جناحی
pinions
دنده هرزه گرد
geared
مجموع چرخهای دنده دار
transmission oil pump
پمپ روغن جعبه دنده
timing gear
چرخ دنده میل بادامک
worm gear mechanism
مکانیزم چرخ دنده حلزونی
rib
تکه گوشت دنده دار
tracery vault
طاق قوسی دنده دار
worm transmission
گیربکس با چرخ دنده حلزونی
planet wheel
چرخ دنده چرخان بدورمحور
thread
دنده دار کردن مارپیچ
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...