English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (23 milliseconds)
English Persian
point نشانه روی کردن
sighting نشانه روی کردن
sightings نشانه روی کردن
to present arms نشانه روی کردن
Search result with all words
register کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
registering کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
registers کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
label 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
log وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
mark نشانه کردن حریف
marks نشانه کردن حریف
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
represent عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represented عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represents عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
appel پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
back sight method روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
ikon نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
minimise کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tabulation 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
Other Matches
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
portent نشانه
icon نشانه
attribute نشانه
cursor نشانه گر
attributes نشانه
signal نشانه
tokens نشانه
signaled نشانه
signalled نشانه
attributing نشانه
bench mark نشانه
cursors نشانه گر
indications نشانه ها
ikons نشانه
marks نشانه
traces نشانه
mark نشانه
traced نشانه
omen نشانه
omens نشانه
sacrament نشانه
trace نشانه
presaging نشانه
presages نشانه
emblem نشانه
cue نشانه
icons نشانه
cues نشانه
symptomless بی نشانه
presage نشانه
portents نشانه
presaged نشانه
token نشانه
sacraments نشانه
symptoms نشانه
one address با یک نشانه
marker نشانه
symptom نشانه
markers نشانه
indicative نشانه
emblematic نشانه
symbol نشانه
reminiscence نشانه
reminiscences نشانه
emblems نشانه
discriminandum نشانه افتراق
vetoes نشانه مخالفت
vetoing نشانه مخالفت
frequency mark نشانه فرکانس
sightings نشانه رفتن
sighting نشانه رفتن
proof of laziness نشانه تنبلی
allegories نشانه علامت
asterisk 1-نشانه گرافیکی
indicator علامت خط نشانه
indication اشعار نشانه
asterisks 1-نشانه گرافیکی
typology نشانه شناسی
level نشانه گرفتن
pivot point نقطه نشانه
emblematical حاوی نشانه
badge reader نشانه خوان
aiming نشانه روی
line of sight خط نشانه روی
go ahead نشانه ترقی
train نشانه رفتن
trains نشانه رفتن
marksman نشانه گیر
marksmen نشانه گیر
marker علامت نشانه
markers علامت نشانه
token passing گذراندن نشانه
sem نشانه شناسی
traffic signal نشانه روشن
dan buoy بویه نشانه
cue learning نشانه اموزی
prodrome پیش نشانه
indicium نشانه ویژه
veto نشانه مخالفت
cairns سنگ نشانه
levels نشانه گرفتن
proof نشانه مدرک
targeted تیر نشانه
target تیر نشانه
cairn سنگ نشانه
bench mark نشانه مبنا
cockshy نشانه روی
cockshot نشانه روی
proofs نشانه مدرک
signaled علامت نشانه
merit badge نشانه هنر
bode نشانه بودن
code نشانه قراردادی
vetoed نشانه مخالفت
aim نشانه گرفتن .
targeting تیر نشانه
signalled علامت نشانه
minimal cue نشانه کمینه
leveled نشانه گرفتن
symptomatology نشانه شناسی
aimed نشانه گرفتن .
targetting تیر نشانه
symptomatic نشانه بیماری
trained نشانه رفتن
targetted تیر نشانه
aims نشانه گرفتن .
direction peg میخ نشانه
signal علامت نشانه
targets تیر نشانه
allegory نشانه علامت
levelled نشانه گرفتن
carries نشانه وقوع وام
directing point نقطه نشانه روی
traffic sign تابلو نشانه گذاری
sights الت نشانه روی
leading point نقطه نشانه روی
hallmark انگ نشانه عیار
sight scale مقیاس نشانه روی
road marking نشانه گذاری راه
it is indicative of bad luck نشانه بدبختی است
hallmarks انگ نشانه عیار
it bobes evil نشانه بدی است
carried نشانه وقوع وام
carry نشانه وقوع وام
extend گرافیک و نشانه ها است
term symbol نشانه جمله طیفی
extends گرافیک و نشانه ها است
sight scale طبله نشانه روی
aiming stake دستک نشانه روی
carrying نشانه وقوع وام
peep sight دریچه نشانه روی
sight دوربین نشانه روی
sight الت نشانه روی
aiming post شاخصهای نشانه روی
sighting device وسیله نشانه روی
reciprocal laying نشانه روی متقابله
negative voice منع نشانه مخالفت
extending گرافیک و نشانه ها است
traffic sign لوحه نشانه گذاری
k نشانه بیان یک هزار
toxic symptom نشانه زهراگینی یامسمومیت
it is an indication of lazines نشانه تنبلی است
semicolon نشانه چاپ شده
token ring network شبکه نشانه حلقهای
pavement marking نشانه گذاری راه
kentish fire که نشانه نفاق ..باشد
fine sight تنظیم خط نشانه دقیق
aiming light چراغ نشانه روی
mark علامت نشانه هدف
plot نشانه میان چهارراه
caduceus نشانه علم پزشکی
sights دوربین نشانه روی
symptom substitution theory نظریه جانشینی نشانه ها
gunners نشانه رو توپ ساز
gunner نشانه رو توپ ساز
marks علامت نشانه هدف
plots نشانه میان چهارراه
impresa نشانه جمله شعاری
crossbones نشانه مرگ وخطر
gun sight دستگاه نشانه روی
plotted نشانه میان چهارراه
homage نشانه ی تکریم و وفاداری
wreck buoy نشانه کشتی غرق شده
refer نشانه روی به نقطه نشانی
lays نشانه رفتن قرار دادن
marksman نشانه گیر [ارتش و ورزش]
symptomatic مطابق نشانه بیماری نماینده
lay نشانه رفتن قرار دادن
toho اعضای انگشتان نشانه و شست
backspace حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
palm نخل خرما نشانه پیروزی
palms نخل خرما نشانه پیروزی
optical sight وسایل نشانه روی بصری
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
point bland تیراندازی بدون نشانه روی
refers نشانه روی به نقطه نشانی
optical نشانه روی بصری چشمی
peep sight درجه نشانه روی دیدگاه
reference number اعداد مبنای نشانه روی
referred نشانه روی به نقطه نشانی
numerals حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
an incredulous smile لبخندی که نشانه باور نکردن باشد
straw in the wind <idiom> نشانه کوچک قبل از وقوع حادثه
windage تنظیم سمتی وسایل نشانه روی
to address نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
numeral حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
symbolically آدرسی که با نشانه یا نام مشخص شود
symbolic آدرسی که با نشانه یا نام مشخص شود
home کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
homes کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com