Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
veto
نشانه مخالفت
vetoed
نشانه مخالفت
vetoes
نشانه مخالفت
vetoing
نشانه مخالفت
Search result with all words
negative voice
منع نشانه مخالفت
Other Matches
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
contrariness
مخالفت
disagreements
مخالفت
contrariety
مخالفت
oppugnancy
مخالفت
gainsays
مخالفت
oppugnation
مخالفت
gainsaying
مخالفت
obj
مخالفت
gainsay
مخالفت
gainsaid
مخالفت
remonstrance
مخالفت
recusance or sancy
مخالفت
renitency
مخالفت
opposeless
بی مخالفت
factions
مخالفت
disagreement
مخالفت
defiance
مخالفت
faction
مخالفت
opposition
مخالفت
disgreement
مخالفت
antagonism
مخالفت
disaccord
مخالفت
divided
<adj.>
در مخالفت
opponency
مخالفت
bucks
مخالفت کردن با
antagonistic
مخالفت امیز
repugnance
تناقض مخالفت
buck
مخالفت کردن با
repugn
مخالفت کردن با
indulging
مخالفت نکردن
indulged
مخالفت نکردن
indulges
مخالفت نکردن
aversion
مخالفت ناسازگاری
contrarious
مخالفت امیز
opposable
مخالفت کردنی
indulge
مخالفت نکردن
oppugn
مخالفت کردن با
resisted
مخالفت کردن با
resisting
مخالفت کردن با
resists
مخالفت کردن با
oppugner
مخالفت کننده
paradoxy
مخالفت با عقایدعمومی
aversions
مخالفت ناسازگاری
resistance
سختی مخالفت
incongruousness
تباین مخالفت
obscurantism
مخالفت باروشنفکری
objects
مخالفت کردن
objected
مخالفت کردن
objecting
مخالفت کردن
abolitionism
مخالفت با بردگی
blackball
مخالفت کردن
resist
مخالفت کردن با
blackballing
مخالفت کردن
object
مخالفت کردن
defiantly
از روی مخالفت
to kick against a proposal
با پیشنهادی مخالفت
blackballed
مخالفت کردن
blackballs
مخالفت کردن
direct objects
مخالفت کردن
indirect objects
مخالفت کردن
to set ones face against
مخالفت کردن با
paradoxicality
مخالفت باعقاید عمومی
to be in disagreement
[with somebody]
مخالفت کردن
[با کسی]
objection
مخالفت استدلال مخالف
objections
مخالفت استدلال مخالف
reactionaries
مخالفت گرای بی منطق
reactionary
مخالفت گرای بی منطق
adversarial
وابسته به مخالفت یا دشمنی
disagree
نساختن با مخالفت کردن با
disagreed
نساختن با مخالفت کردن با
disagreeing
نساختن با مخالفت کردن با
antagonistically
از روی مخالفت یا دشمنی
obscurantism
مخالفت با علم ومعرفت
disagrees
نساختن با مخالفت کردن با
withstood
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
thwart
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
to be at strife
[with somebody]
[over something]
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
nem con
بدون مخالفت کسی است
thwarted
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
to be split
[over something]
[with somebody]
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
contend
مخالفت کرده با رقابت کردن
withstand
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
contended
مخالفت کرده با رقابت کردن
contends
مخالفت کرده با رقابت کردن
withstanding
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
mc carthyism
سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
anti dumping
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
flag discrimination
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
retrorocket
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
emblem
نشانه
emblems
نشانه
indications
نشانه ها
reminiscences
نشانه
reminiscence
نشانه
emblematic
نشانه
indicative
نشانه
symptoms
نشانه
bench mark
نشانه
symbol
نشانه
tokens
نشانه
ikons
نشانه
icons
نشانه
signal
نشانه
icon
نشانه
signaled
نشانه
signalled
نشانه
symptom
نشانه
token
نشانه
symptomless
بی نشانه
omen
نشانه
omens
نشانه
trace
نشانه
traced
نشانه
presage
نشانه
traces
نشانه
cue
نشانه
cues
نشانه
attributing
نشانه
mark
نشانه
presaged
نشانه
cursor
نشانه گر
marker
نشانه
presages
نشانه
cursors
نشانه گر
presaging
نشانه
attributes
نشانه
attribute
نشانه
portent
نشانه
portents
نشانه
one address
با یک نشانه
sacrament
نشانه
sacraments
نشانه
markers
نشانه
marks
نشانه
proof
نشانه مدرک
allegory
نشانه علامت
proofs
نشانه مدرک
levels
نشانه گرفتن
targeting
تیر نشانه
targets
تیر نشانه
targetted
تیر نشانه
targetting
تیر نشانه
symptomatic
نشانه بیماری
target
تیر نشانه
levelled
نشانه گرفتن
leveled
نشانه گرفتن
level
نشانه گرفتن
sightings
نشانه رفتن
sighting
نشانه رفتن
bode
نشانه بودن
targeted
تیر نشانه
sem
نشانه شناسی
signalled
علامت نشانه
code
نشانه قراردادی
merit badge
نشانه هنر
indication
اشعار نشانه
aiming
نشانه روی
line of sight
خط نشانه روی
typology
نشانه شناسی
signaled
علامت نشانه
indicium
نشانه ویژه
traffic signal
نشانه روشن
signal
علامت نشانه
symptomatology
نشانه شناسی
proof of laziness
نشانه تنبلی
train
نشانه رفتن
token passing
گذراندن نشانه
trains
نشانه رفتن
prodrome
پیش نشانه
pivot point
نقطه نشانه
trained
نشانه رفتن
go ahead
نشانه ترقی
frequency mark
نشانه فرکانس
asterisks
1-نشانه گرافیکی
aim
نشانه گرفتن .
aimed
نشانه گرفتن .
aims
نشانه گرفتن .
cockshy
نشانه روی
marker
علامت نشانه
cockshot
نشانه روی
bench mark
نشانه مبنا
cairn
سنگ نشانه
cairns
سنگ نشانه
badge reader
نشانه خوان
marksmen
نشانه گیر
marksman
نشانه گیر
allegories
نشانه علامت
minimal cue
نشانه کمینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com