Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
field mark
نشان میدان
Other Matches
compound wound generator
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
course
میدان تیر میدان
coursed
میدان تیر میدان
courses
میدان تیر میدان
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
marking
نشان دار سازی نشان
markings
نشان دار سازی نشان
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
hasty breaching
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark
نشان کردن نشان
marks
نشان کردن نشان
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
trone
میدان
frontages
میدان
zero field
بی میدان
agora
میدان
ROUNDABOUT
میدان
sq
میدان
field line
خط میدان
space
میدان
scope
میدان
line of force
خط میدان
plain
میدان
plainer
میدان
plainest
میدان
open space
میدان
piazza
میدان
frontage
میدان
placing
میدان
aims
میدان
spaces
میدان
aimed
میدان
aim
میدان
plains
میدان
ring
میدان
line bay
میدان خط
place
میدان
places
میدان
plaza
میدان
reaches
میدان
reaching
میدان
reached
میدان
arena
میدان
arenas
میدان
forum
میدان
fields
میدان
forums
میدان
reach
میدان
domains
میدان
fielded
میدان
field
میدان
domain
میدان
front porch
میدان جلو
ranges
میدان تیر
battlefield
میدان جنگ
ranged
میدان حدودتغییرات
gravitational field
میدان گرانش
game keeper
قرق چی میدان
filed circuit
مدار میدان
ranges
میدان حدودتغییرات
field strength
شدت میدان
field vector
بردار میدان
yard
محوطه یا میدان
battlefields
میدان نبرد
battlefield
میدان نبرد
ranged
میدان تیر
field theory
تئوری میدان ها
range
میدان تیر
field voltage
ولتاژ میدان
playing fields
میدان بازی
playing field
میدان بازی
firing range
میدان تیر
range
میدان حدودتغییرات
fixed field
میدان ثابت
flying field
میدان فرودگاه
flying ground
میدان پرواز
force field
میدان نیرو
battlefields
میدان جنگ
scope
میدان دید
magnetizing field
میدان مغناطیس گر
magnetic stray field
میدان پراکنده
squaring
جذر میدان
magnetic f.
میدان مغناطیسی
field judge
داور میدان
low field
میدان ضعیف
magnetic flux line
خط میدان مغناطیسی
main field
میدان اصلی
maxwell field
میدان ماکسول
plaza
میدان عمومی
phenomenal field
میدان پدیداری
perceptual field
میدان ادراکی
outfight
از میدان در کردن
on sight
در میدان دیددوربین
obstacle course
میدان موانع
magnetic field line
خط میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength
خط میدان مغناطیسی
magnetic balance
تعادل میدان
back
مدافع خط میدان
backs
مدافع خط میدان
maxwell field
میدان ماکسولی
induction field
میدان القائی
image field curvature
انحنای میدان
image field
میدان تصویر
high field
میدان قوی
squares
جذر میدان
squared
جذر میدان
irrotational field
میدان ناگردان
intermediate field
میدان واسطه
intermediate field
میدان میانی
interference field
میدان انترفرنس
interference field
میدان مزاحم
input field
میدان ورودی
inhomogeneous field
میدان غیریکمواخت
inhomogeneity of a field
غیریکنواختی یک میدان
square
جذر میدان
ring
انگشتر میدان
yards
محوطه یا میدان
field constant
ثابت میدان
champ
میدان جنگ
champed
میدان جنگ
champing
میدان جنگ
champs
میدان جنگ
effective field
میدان موثر
drill ground
میدان مشق
rink
میدان یخ بازی
rinks
میدان یخ بازی
downfield
میدان پایین
distortion of field
اغتشاش میدان
electric field
میدان الکتریکی
f.of battle
میدان جنگ
electrostatic field
میدان الکتروستاتیکی
sight
میدان دید
magnetic field
میدان مغناطیسی
sights
میدان دید
electromagnetic spectrum
میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic field
میدان الکترومغناطیسی
curl field
میدان حلقوی
amplitude
میدان نوسان
alternating field
میدان متناوب
middle
میانه میدان
middles
میانه میدان
minefield
میدان مین
minefields
میدان مین
parade grounds
میدان رژه
parade ground
میدان رژه
battlegrounds
میدان جنگ
attraction of current
جاذبه میدان
attractive field
میدان جاذبه
back porch
میدان عقب
coulomb filed
میدان کولنی
control field
میدان کنترلی
cock of the walk
پهلوان میدان
check field
میدان مقابلهای
champaign
میدان جنگ
center base
میدان مرکزی
card field
میدان کارت
battle field
میدان جنگ
battleground
میدان جنگ
field control
کنترل میدان
field rheostat
رئوستای میدان
field of fire
میدان اتش
field of fire
میدان تیر
field of consciousness
میدان هشیاری
field of battle
میدان رزم
field of battle
میدان جنگ
field of attention
میدان توجه
field of application
میدان کاربرد
field of action
میدان اثر
parade
میدان رژه
paraded
میدان رژه
parades
میدان رژه
field of force
میدان نیرو
field of gravity
میدان ثقل
field regulator
نافم میدان
field rectifier
یکسوساز میدان
field range
میدان تیرجنگی
warfare
میدان جنگ
field pole
قطب میدان
field of vision
میدان دید
field of vision
میدان بینایی
field of view
میدان دید
visual field
میدان دید
field of regard
میدان دید
parading
میدان رژه
field magnet
اهنربای میدان
field equation
معادله ی میدان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com