English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
Other Matches
rosily برنگ قرمز
sanguine قرمز برنگ خون
rubiginous برنگ قرمز اجری
pyrope هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
silhouette نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouettes نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
rubricate قرمز نشان دادن
rubricize قرمز نشان دادن
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
rubrication خط یا چاپ یا نشان قرمز تذهیب
notation نشان گذاری
notations نشان گذاری
impression نشان گذاری
mark sensing نشان گذاری
impressions نشان گذاری
idegraphy نشان گذاری
iinfix notation نشان گذاری میانوندی
decimal notation نشان گذاری دهدهی
postfix notation نشان گذاری پسوندی
polish notation نشان گذاری لهستانی
positional notation نشان گذاری مکانی
positional notation نشان گذاری مرتبهای
prefix notation نشان گذاری پیشوندی
infix notation نشان گذاری میانوندی
punctuation نشان گذاری تاکید
radix notation نشان گذاری مبنایی
binary notation نشان گذاری دودوئی
binary notation نشان گذاری دودویی
excess n notation نشان گذاری با افزونی n
scientific notation نشان گذاری علمی
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
octal notation نشان گذاری هشت هشتی
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
punctuating نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate نشان گذاری کردن نقطه دار
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
milestone بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
violaceous برنگ بنفشه
brassy برنگ برنج
brassiest برنگ برنج
brassier برنگ برنج
bloodier برنگ خون
bloodiest برنگ خون
bloody برنگ خون
bloodred برنگ خون
crimson برنگ خون
wheaten برنگ گندم
bronzes برنگ برنز
pinto رنگ برنگ
indigo برنگ نیلی
bronze برنگ برنز
sepal oid برنگ کاسبرگ
lightsome برنگ روشن
sanguinity برنگ خون
strawy برنگ کاه
versicolour رنگ برنگ شده
iridescence رنگ برنگ شونده
encrimson برنگ لاکی دراوردن
chromatographic وابسته برنگ نگاری
amaranthine برنگ تاج خروسی
to change colour رنگ برنگ شدن
opalline برنگ عین الشمس
cerulean برنگ ابی نیلگون
incarnate برنگ گوشتی مجسم کردن
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
tan برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
marble cake کیک کره دار برنگ روشن
gummite ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
grisaille نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
euclase بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
gahnite ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
manila paper یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
scarlet letter حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marking نشان دار سازی نشان
markings نشان دار سازی نشان
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
redheads مو قرمز
gules قرمز
red line خط قرمز
raddle گل قرمز
aka قرمز
cramoisy قرمز
erythrean قرمز
sanguineous قرمز
laky a قرمز
ponceau قرمز
coralline قرمز
red <adj.> قرمز
erythroid قرمز
vermilion قرمز
redhead مو قرمز
rubrics خط قرمز
reddest قرمز
redder قرمز
rubric خط قرمز
vermillion قرمز
bloodshot قرمز
vinaceous قرمز
vermeil قرمز
reds قرمز
angrier قرمز شده
angriest قرمز شده
angry قرمز شده
red card کارت قرمز
red brick اجر قرمز
bright red قرمز روشن
martagon سوسن قرمز
red lead سرب قرمز
encrimson قرمز کردن
red letter با حروف قرمز
reddens قرمز کردن
redlining خط قرمز کشیدن
reddens قرمز شدن
first class brick اجر قرمز
elm نارون قرمز
elms نارون قرمز
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
rel pole قطب قرمز
cochineal قرمز دانه
methyl red قرمز متیل
flushing قرمز کردن
hot lines تلفن قرمز
cresol red قرمز کرزول
red pepper فلفل قرمز
red peppers فلفل قرمز
congo red قرمز کنگو
scarlet قرمز جگری
scarlet قرمز لاکی
oxide of copper توتیای قرمز
kidney beans لوبیا قرمز
crimson قرمز روناسی
neutral red قرمز خنثی
hot line تلفن قرمز
flushes قرمز کردن
flush قرمز کردن
minium شنجرف قرمز
Cayenne فلفل قرمز
rubefy قرمز کردن
cochineal قرمز شراب کش
chlorophennol red قرمز کلروفنول
murrey قرمز ارغوانی
dressed inred قرمز پوش
phenol red قرمز فنول
body brick اجر قرمز
goldfish ماهی قرمز
rufous قرمز کم رنگ
ruffous قرمز کم رنگ
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
ruddy قرمز رنگ
redden قرمز کردن
infrared زیر قرمز
redden قرمز شدن
minium اکسید قرمز
rubious قرمز یاقوتی
Red chilli فلفل قرمز
safflower carmine قرمز کافیشه
red lights چراغ قرمز
red light چراغ قرمز
gold fish ماهی قرمز
caramels مایل به قرمز
caramel مایل به قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com