Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
to burn into	نشان گودگذاشتن
Other Matches
puncuation	نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary	خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry	دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star	نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
marking	نشان دار سازی نشان
poniter	نشان دهنده نشان گیرنده
markings	نشان دار سازی نشان
flags	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something	نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
mark	نشان کردن نشان
marks	نشان کردن نشان
ground resolution	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
mark	نشان
traceless	بی نشان
icons	نشان
indicium	نشان
icon	نشان
marks	نشان
indice	نشان
impressed	نشان
impressing	نشان
impresses	نشان
ikons	نشان
tokens	نشان
token	نشان
trace	نشان
traced	نشان
traces	نشان
brand	نشان
stamps	نشان
stamp	نشان
ear mark	نشان
attribute	نشان
show	نشان
showed	نشان
trackless	بی نشان
untitled	بی نشان
vexillum	نشان
presaging	نشان
grammalogue	نشان
refrigeratory	تب نشان
presage	نشان
presaged	نشان
presages	نشان
shows	نشان
attributes	نشان
hallmarks	نشان
plaque	نشان
ensigns	نشان
shew	نشان
tracts	نشان
tract	نشان
symbol	نشان
indication	نشان
plaques	نشان
ensign	نشان
hallmark	نشان
printless	بی نشان
emblems	نشان
emblem	نشان
hash mark	خط نشان
savorŠetc	نشان
refrigerent	تب نشان
benchmark	نشان
medals	نشان
banner	نشان
signalled	نشان
signaled	نشان
signal	نشان
insigne	نشان
badge	نشان
badges	نشان
banners	نشان
targetting	نشان
medal	نشان
target	نشان
targeted	نشان
targeting	نشان
targets	نشان
targetted	نشان
impress	نشان
chalked	نشان
chalk	نشان
bench mark	نشان
vestiges	نشان
vestige	نشان
vestigial	نشان
chalking	نشان
chalks	نشان
branding	نشان
brands	نشان
cicatricle	نشان
cicatricial	نشان
cicatrice	نشان
caret	نشان
insignia	نشان
gong [British E]	نشان
tallies	نشان
tallied	خط نشان
tallied	نشان
unmarked	بی نشان
scores	نشان
scored	نشان
score	نشان
awards	نشان
awarding	نشان
awarded	نشان
award	نشان
tallies	خط نشان
tally	نشان
track	نشان
tracked	نشان
slurs	نشان
slurring	نشان
slurred	نشان
slur	نشان
tracks	نشان
tallying	خط نشان
tallying	نشان
tally	خط نشان
benchmarks	نشان
attributing	نشان
symptoms	نشان
symptom	نشان
lineaments	نشان ویژه
point	نشان میدهد
introduced	نشان دادن
field mark	نشان میدان
introduce	نشان دادن
mark sensing	نشان یابی
highlights	نشان شده
highlighted	نشان شده
highlight	نشان شده
investitures	اعطای نشان
indicator	نشان دهنده
expansion orbit	مدار نشان
introducing	نشان دادن
introduces	نشان دادن
medal of honor	نشان افتخار
mark sensing	نشان دریایی
demonstrate	نشان دادن
landmarks	نشان اختصاصی
point	نشان دادن
file mark	نشان پرونده
decoration	نشان خدمتی
decorations	نشان خدمتی
air medal	نشان پرواز
symbolism	نشان پردازی
levelling monument	نشان ترازیابی
mark condition	وضعیت نشان
mark sense	نشان دریاب
mark sense	نشان گذار
mark sense reader	نشان خوان
mark sensing	نشان دریابی
against nature	معجز نشان
adumbrate	نشان دادن
diacritical marks	نشان تشخیص
mark sensing	نشان گذاری
landmark	نشان اختصاصی
gemmed	گوهر نشان
mutton fist	نشان دست
phonogram	نشان صدا
plate mark	نشان عیار
impressions	نشان گذاری
standard	نشان پرچم
mementos	نشان یاداور
characteristics	نشان ویژه
mementoes	نشان یاداور
standards	نشان پرچم
memento	نشان یاداور
index finger	انگشت نشان
index fingers	انگشت نشان
lineament	نشان ویژه
visions	یا نشان دادن
vision	یا نشان دادن
asterisk	نشان ستاره
asterisks	نشان ستاره
aim	نشان هدف
aimed	نشان هدف
aims	نشان هدف
characteristically	نشان ویژه
note of a	نشان شگفت
characteristic	نشان ویژه
evincible	نشان دادنی
end mark	نشان خاتمه
end mark	نشان انتها
emblematist	نشان ساز
demonstrators	نشان دهنده
demonstrator	نشان دهنده
actuate	نشان دادن
emblazonry	نشان خانوادگی
paludous	نوبه نشان
rule	نشان راه
pencil mark	نشان مدادی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com