English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English Persian
sententiousness نصیحت امیزی
Other Matches
admonishment نصیحت
advice نصیحت
[piece of ] advice نصیحت
haranguing نصیحت
harangues نصیحت
harangue نصیحت
harangued نصیحت
syncrasy هم امیزی
confluence هم امیزی
confluences هم امیزی
merges در هم امیزی
merge در هم امیزی
talking-to نصیحت توبیخ
admonitive نصیحت امیز
admonished نصیحت کردن
sequacious نصیحت پذیر
admonish نصیحت کردن
talking to نصیحت توبیخ
admonishing نصیحت کردن
sententious نصیحت امیز
advises نصیحت کردن
advise نصیحت کردن
advising نصیحت کردن
admonish نصیحت کردن
admonishes نصیحت کردن
coloration رنگ امیزی
polychromy رنگ امیزی
sociability مردم امیزی
oppressiveness ستم امیزی
miraculousness اعجاز امیزی
pigmentation رنگ امیزی
colouring رنگ امیزی
coloring رنگ امیزی
colouration رنگ امیزی
riskiness مخاطره امیزی
pre admonish از پیش نصیحت دادن
protreptic تشویق کننده نصیحت
hortative نصیحت امیز ترغیبی
consultants متخصصی که نصیحت میکند
advising مستشاری نصیحت کردن
consultant متخصصی که نصیحت میکند
to read one a lesson بکسی نصیحت کردن
advises مستشاری نصیحت کردن
pallet knife ماله رنگ امیزی
instructiveness تعلیم امیزی بودن
lay in رنگ امیزی کردن
manhelper چوب رنگ امیزی
manhelper دستک رنگ امیزی
offensiveness اهانت امیزی بدی
to blend colours زنگ امیزی کردن
bepaint رنگ امیزی کردن
binaural fusion در هم امیزی شنود دو گوش
frets رنگ امیزی کردن
binocular fusion در هم امیزی دید دو چشمی
boot topping رنگ امیزی خط ابخور
bovarism در هم امیزی خیال و واقعیت
limn رنگ امیزی کردن
color codig رنگ امیزی با علامت
color wheel گردونه رنگ امیزی
flicker fusion frequency بسامد در هم امیزی سوسوها
colornig power قدرت رنگ امیزی
fret رنگ امیزی کردن
piquancy گوشه داری طعنه امیزی
bring off به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
hyperbolize بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
ham بطور اغراق امیزی عمل کردن
garnishing رنگ امیزی کردن برای استتار
by the holy poker سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
palettes لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palette لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
chiaroscuro نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
fuchsine رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
experts نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
admonitory نصیحت امیز توبیخ امیز
preached وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com