English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
control of resources نظارت بر منابع
Other Matches
renewable resources منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
exhaustable resources منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
sources منابع
resources منابع
resource deallocation بازستانی منابع
resource endowment منابع طبیعی
control of resources کنترل منابع
resource sharing اشتراک در منابع
revenue sources منابع درامد
scarce resources منابع کمیاب
allotments منابع اختصاصی
sourcing منابع یابی
natural sources منابع طبیعی
military resources منابع نظامی
fixed inputs منابع ثابت
economic resources منابع اقتصادی
fixed resources منابع ثابت
human resources منابع انسانی
resource allocation تخصیص منابع
meanest منابع درامد
allotment منابع اختصاصی
mean منابع درامد
overhead منابع حاشیهای
unused resources منابع بیکار
allocation of resources تخصیص منابع
complementary resources منابع مکمل
natural resources منابع طبیعی
sources law منابع حقوق
meaner منابع درامد
exhaustable resources منابع تمام شدنی
conservationist طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservation programs برنامههای حفافت منابع
resources منابع اماد ذخایر
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
conservation حفظ منابع طبیعی
nonrenewable resources منابع تمام شدنی
hardware resources منابع سخت افزاری
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
efficient allocation of resources تخصیص کارای منابع
conservationists طرفدارحفظ منابع طبیعی
software resources منابع نرم افزار
sourcing of suppliers یافتن منابع فروش
inputs عوامل تولید منابع
depletion کاهش منابع طبیعی
unused resources منابع استفاده نشده
helm نظارت
proctorship نظارت
monitoring نظارت
presidency نظارت
helms نظارت
inspection نظارت
supervision نظارت
controllership نظارت
controlment نظارت
governance نظارت
stewardship نظارت
surveillance نظارت
superintendency نظارت
control نظارت
superintendence نظارت
controlling نظارت
controls نظارت
intendancy نظارت
economic mobilization بسیج منابع اقتصادی باصرفه
gathered دریافت داده از منابع مختلف
gather دریافت داده از منابع مختلف
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
nonrenewable resources منابع غیر قابل تجدید
mobility انتقال اسان منابع تولید
surveillance camera دوربین نظارت
supervision نظارت کردن
security camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
CCTV camera دوربین نظارت
closed-circuit camera دوربین نظارت
administer نظارت کردن
control equipment ابزار نظارت
supervisor state وضعیت نظارت
qualitative controls نظارت کیفی
exchange control نظارت ارز
fiscal control نظارت مالی
monetary control نظارت پولی
invigilation نظارت درامتحانات
government control نظارت دولتی
inspection clause ماده نظارت
inspection clause بند نظارت
controllable قابل نظارت
bailiwick مباشرت نظارت
budgetary control نظارت بودجهای
close supervision نظارت نزدیک
close supervision نظارت مستقیم
supervisor state حالت نظارت
foreign exchange control نظارت بر ارز
staff supervision نظارت ستادی
span of control حوزه نظارت
inspection certificate گواهی نظارت
inspector نظارت کننده
supervises نظارت کردن
monitors نظارت کردن
supervising نظارت کردن
monitored نظارت کردن
monitor نظارت کردن
supervised نظارت کردن
directed نظارت کردن
directs نظارت کردن
inspectors نظارت کننده
stewardship نظارت خرج
uncontrollably غیرقابل نظارت
controlling نظارت کردن
uncontrollable غیرقابل نظارت
controls نظارت کردن
supervise نظارت کردن
direct نظارت کردن
superintend نظارت کردن بر
superintending نظارت کردن بر
control نظارت کردن
superintended نظارت کردن بر
superintends نظارت کردن بر
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
irm Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
complexity اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexities اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
watched بر کسی نظارت کردن
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
watching بر کسی نظارت کردن
regulated monopoly انحصار نظارت شده
controls بازرسی نظارت جلوگیری
controls نظارت و ممیزی کردن
watches بر کسی نظارت کردن
controlling بازرسی نظارت جلوگیری
invigilating در امتحان نظارت کردن
invigilates در امتحان نظارت کردن
invigilated در امتحان نظارت کردن
invigilate در امتحان نظارت کردن
managed money پول نظارت شده
control نظارت و ممیزی کردن
watch بر کسی نظارت کردن
control بازرسی نظارت جلوگیری
controlling نظارت و ممیزی کردن
in the charge of <idiom> تحت مراقب یا نظارت
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
departmental LAN چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
wardship تحت سرپرستی یا نظارت بودن
security monitoring نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
head quarters برج نظارت مرکز کار
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
available لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
municipalist طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
under secretary زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
they are under serveillance انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
shared روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
to have someone [something] under [close] scrutiny کسی [چیزی] را با دقت آزمودن [نظارت کردن]
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
allocations سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
allocation سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
overhead منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
permission اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
dynamically سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
slave drivers نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave driver نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
optical اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
resource leveling زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
e c s c (european coal & steel commissio لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
languages دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
unique مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
job دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
jcl دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
jobs دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
crown colony بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
share سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com