Dictiornary-Farsi | نظام بانکداری تجارتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی


Other Matches

banking system	نظام بانکداری
commercialize	بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
banking	بانکداری
chain banking	بانکداری زنجیری
money and banking	پول و بانکداری
banking principles	اصول بانکداری
banking school	مکتب بانکداری
banks	بانکداری کردن
bank	بانکداری کردن
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
mercantile	تجارتی
commercial	تجارتی
merchants	تجارتی
commercial <adj.>	تجارتی
corporate [commercial] <adj.>	تجارتی
merchant	تجارتی
business <adj.>	تجارتی
relating to business <adj.>	تجارتی
commerical	تجارتی
for-profit <adj.>	تجارتی
ideograph	مارک تجارتی
commodity rate	براتهای تجارتی
trade union	اتحادیه تجارتی
trade unions	اتحادیه تجارتی
trades unions	اتحادیه تجارتی
brands	عنوان تجارتی
bill of goods	فهرست تجارتی
brand	علامت تجارتی
brand	عنوان تجارتی
branding	علامت تجارتی
brand names	نام تجارتی
branding	عنوان تجارتی
brands	علامت تجارتی
merchant ship	کشتی تجارتی
commercials	اگهیهای تجارتی
advertisements	اگهیهای تجارتی
brand name	نام تجارتی
commerical papers	اسناد تجارتی
argosy	ناوگان تجارتی
industrial tube	لامپ تجارتی
commercial attache	وابسته تجارتی
commercial pure	خلوص تجارتی
commercial bills	اوراق تجارتی
commercial papers	اوراق تجارتی
commercial firm	شرکت تجارتی
commercial invoice	سیاهه تجارتی
commercial items	اقلام تجارتی
commercial items	کالاهای تجارتی
commercial loading	بارگیری تجارتی
commercial marine	کشتیرانی تجارتی
commercial structural steel	فولادسازهای تجارتی
commercial transactions	معاملات تجارتی
mercantile marine	کشتیهای تجارتی
commerical papers	اوراق تجارتی
document bills	اوراق تجارتی
brand leader	علامت تجارتی
brand loyalty	نام تجارتی
business name	اسم تجارتی
business type operation	عملیات تجارتی
capital asset	علامت تجارتی
merchantman	کشتی تجارتی
merchant bar	فولاد تجارتی
commercial value	ارزش تجارتی
commercial paper	سند تجارتی
trade price	قیمت تجارتی
trade barrier	مانع تجارتی
trade disputes	دعاوی تجارتی
Trade mark.	علامت تجارتی
trade names	نام تجارتی
trade name	نام تجارتی
trade gap	کسری تجارتی
merchandise	کالای تجارتی
trademark	علامت تجارتی
trade winds	بادهای تجارتی
trade balance	موازنه تجارتی
trade agreement	موافقتنامه تجارتی
trade restrictions	تضییقات تجارتی
trademarks	علامت تجارتی
trading company	شرکت تجارتی
trade price	بهای تجارتی
trade mark	علامت تجارتی
register of commerce	دفتر ثبت تجارتی
business income	درامد خالص تجارتی
passive trade balance	توازن تجارتی منفی
name brand	علامت تجارتی مشهور
unfavorable balance of trade	توازن نامطلوب تجارتی
commercial loading	بارگیری کالای تجارتی
commercial light gage sheet	ورق فریف تجارتی
in restraint of trade	تحت محدودیت تجارتی
commercial procuration	قائم مقام تجارتی
local trade customs	عرف تجارتی محل
commercial representative	قائم مقام تجارتی
commercial structural steel	فولاد ساختمان تجارتی
cost plus	براساس قیمت تجارتی
advertisement	آگهی های تجارتی
trademark	علامت تجارتی گذاشتن
dominant firm	واحد تجارتی مسلط
subsidiary brand	علامت تجارتی فرعی
trade barrier	قید و بند تجارتی
trademarks	علامت تجارتی گذاشتن
name plugging	تکرار نام یا علامت تجارتی
roll out	معرفی یک کالای تجارتی به بازار
charter party	قرارداد اجاره کشتی تجارتی
secular trend	سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
commercial type vehicle	خودروی تجارتی خودروهای شخصی
camial	وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
transferable commercial instrument	اوراق تجارتی قابل انتقال
merchandies	معامله کردن کالای تجارتی
downswing	تنزل کارهای تجارتی وغیره
copywriters	نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
Biros	نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biro	نام تجارتی نوعی قلم خودکار
copywriter	نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
privateer	درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
commercialization	تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
stock exchnge	بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
adverts	توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
public image	تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
dacron	نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
advert	توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
confirming house	موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
service marking	علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
take over bid	پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
trends	نظام
system	نظام
left d.	نظام به چپ
military	نظام
chucks	سه نظام
trend	نظام
systems	نظام
chucked	سه نظام
chuck	سه نظام
filing system	نظام بایگانی
household system	نظام خانوادگی
hand operated chuck	سه نظام دستی
drill chuck	سه نظام مته
market system	نظام بازار
foot infantry	پیاده نظام
economic system	نظام اقتصادی
household system	نظام تولیدخانوادگی
educational system	نظام اموزشی
dual price system	نظام دو قیمتی
dynamic system	نظام پویا
factory system	نظام کارخانهای
incentive system	نظام تشویقی
dragoon	سواره نظام
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
sensorium	نظام حسی
serfdom	نظام دهقانی
tax system	نظام مالیاتی
serfdom	نظام رعیتی
serfdom system	نظام رعیتی
the military profession	کار نظام
skirmisher	پیاده نظام
social system	نظام اجتماعی
system dynamics	پویائی نظام
systematization	نظام دهی
underdetermined system	نظام نامعین
open system	نظام باز
landlordism	نظام اربابی
man power	مشمولین نظام
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
miniature system	خرده نظام
mixed system	نظام مختلط
serfdom system	نظام سرفی
yeomanry	سواره نظام
mnemonic system	نظام یادیار
modern system	نظام نوین
welfare system	نظام رفاهی
value system	نظام ارزشها
modern system	نظام جدید
musculature	نظام عضلانی
taylorism	نظام تیلور
systems analysis	نظام شناسی
military service	نظام وفیفه
double standard	نظام دو معیاری
dragoons	سواره نظام
military	مربوط به نظام
horseman	سواره نظام
barter system	نظام تهاتری
collectivism	نظام اشتراکی
colonial system	نظام استعماری
communication system	نظام ارتباطی
barter system	نظام پایاپای
communist system	نظام کمونیستی
conversational system	نظام محاورهای
accounting system	نظام حسابداری
service	نظام وفیفه
feudalism	نظام زمینداری
phonology	نظام صوتی
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
caste system	نظام کاستی
cavalry	سواره نظام
centralized system	نظام متمرکز
chuck wrench	اچار سه نظام
infantry	پیاده نظام
class system	نظام طبقاتی
boring chuck	سه نظام مته