Dictiornary-Farsi | نظام تامین اجتماعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
social security system	نظام تامین اجتماعی


Search result with all words

social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
Other Matches

social system	نظام اجتماعی
societies	نظام اجتماعی گروه
society	نظام اجتماعی گروه
social security	تامین اجتماعی
collective security	تامین اجتماعی
social security benefits	منافع تامین اجتماعی
social security act	قانون تامین اجتماعی
social security program	برنامه تامین اجتماعی
social security organization	سازمان تامین اجتماعی
social security tax	مالیات سیستم تامین اجتماعی
social security contributions	پرداختی بابت تامین اجتماعی
social security	بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
to be insured under the social security scheme [system]	بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security payroll tax	مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
to have social security coverage	بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security	بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
pay as you go principle	اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
garnishee	کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
garnishment	تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remand	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding	اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security	برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
communication security monitoring	کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account	میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
chuck	سه نظام
chucks	سه نظام
military	نظام
trend	نظام
trends	نظام
system	نظام
left d.	نظام به چپ
systems	نظام
chucked	سه نظام
chucks	دستگاه نظام
chucks	صفحه نظام
hand operated chuck	سه نظام دستی
household system	نظام خانوادگی
horseman	سواره نظام
factory system	نظام کارخانهای
educational system	نظام اموزشی
systems	نظام سیستم
chucked	صفحه نظام
chucked	دستگاه نظام
foot infantry	پیاده نظام
filing system	نظام بایگانی
chuck	دستگاه نظام
system	نظام سیستم
the military profession	کار نظام
chuck	صفحه نظام
dragoon	سواره نظام
dragoons	سواره نظام
economic system	نظام اقتصادی
biosystem	نظام زیستی
biological system	نظام زیستی
binary system	نظام دو نمادی
barter system	نظام تهاتری
barter system	نظام پایاپای
banking system	نظام بانکداری
agrarian system	نظام ارضی
action system	نظام عمل
accounting system	نظام حسابداری
infantry	پیاده نظام
double standard	نظام دو معیاری
communism	نظام اشتراکی
feudalism	نظام زمینداری
conscription	نظام وفیفه
military service	نظام وفیفه
cavalry	سواره نظام
phonology	نظام صوتی
boring chuck	سه نظام مته
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
dynamic system	نظام پویا
dual price system	نظام دو قیمتی
drill chuck	سه نظام مته
delusional system	نظام هذیانی
cutter chuck	سه نظام فرز
credit system	نظام اعتباری
conversational system	نظام محاورهای
communist system	نظام کمونیستی
communication system	نظام ارتباطی
colonial system	نظام استعماری
collectivism	نظام اشتراکی
cognitive system	نظام شناختی
closed system	نظام بسته
class system	نظام طبقاتی
chuck wrench	اچار سه نظام
centralized system	نظام متمرکز
caste system	نظام کاستی
military	مربوط به نظام
household system	نظام تولیدخانوادگی
tax system	نظام مالیاتی
code	نظام نامه
yeomanry	سواره نظام
skirmisher	پیاده نظام
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
musculature	نظام عضلانی
modern system	نظام جدید
modern system	نظام نوین
mnemonic system	نظام یادیار
mixed system	نظام مختلط
welfare system	نظام رفاهی
horse	سواره نظام
open system	نظام باز
taylorism	نظام تیلور
systems analysis	نظام شناسی
systematization	نظام دهی
underdetermined system	نظام نامعین
value system	نظام ارزشها
price system	نظام قیمتی
price system	نظام قیمت
system dynamics	پویائی نظام
miniature system	خرده نظام
sensorium	نظام حسی
market system	نظام بازار
exemption	معافی نظام
serfdom system	نظام سرفی
serfdom system	نظام رعیتی
serviced	نظام وفیفه
service	نظام وفیفه
incentive system	نظام تشویقی
order	نظام معماری
jaw chuck	سه نظام فک دار
serfdom	نظام رعیتی
serfdom	نظام دهقانی
regulations	نظام نامه
socialism	نظام اشتراکی
man power	مشمولین نظام
landlordism	نظام اربابی
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
chuck lathe	سه نظام ماشین تراش
clamping chuck	سه نظام بست دار
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
cosmos	نظام عالم وجود
conscription law	قانون نظام وفیفه
closed system	نظام اقتصادی بسته
cosmology	نظام عالم وجود
cosmologies	نظام عالم وجود
systems approach	رویکرد نظام نگر
cavalry unit	یکان سوار نظام
national service	خدمت نظام وظیفه
conscripting	مشمول نظام کردن
conscript	مشمول نظام کردن
conscripted	مشمول نظام کردن
conscripts	مشمول نظام کردن
military service	خدمت نظام وفیفه
constitution	نظام نامه مزاج
infantry	رسته پیاده نظام
monarchical	هواداری نظام شاهی
extended family system	نظام فامیلی گسترده
caste system	نظام طبقهای منفصل
capitalist system	نظام سرمایه داری
to bear arms	خدمت نظام کردن
to enter the military	داخل نظام شدن
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
voting system	نظام رای گیری
wage system	نظام پرداخت دستمزد
army regulation	نظام نامه ارتشی
constitutions	نظام نامه مزاج
ironside	نام سواره نظام
normal interval	فرمان از جلو نظام
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
slacker	فراری ازخدمت نظام
slackers	فراری ازخدمت نظام
phylarch	فرمانده سواره نظام
planning system	نظام برنامه ریزی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
quota system	نظام سهمیه بندی
infantryman	سرباز پیاده نظام
infantryman	جمعی پیاده نظام
merit system	نظام شایستگی نگر
light infantry	پیاده نظام سبک
free economic system	نظام اقتصاد ازاد
grabby	نفر پیاده نظام
gold standard	نظام پایه طلا
gold standard	نظام پولی طلا
gold currency system	نظام پولی طلا
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
gold backing system	نظام پایه طلا
gold backing system	نظام پشتوانه طلا
free market system	نظام بازار ازاد
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system	نظام تجارت ازاد
janizary	سرباز پیاده نظام
infantrymen	سرباز پیاده نظام
infantrymen	جمعی پیاده نظام
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
dragonnades	بوسیله سواره نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی