English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
price system نظام قیمت
Search result with all words
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
Other Matches
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
system نظام
chucks سه نظام
left d. نظام به چپ
trends نظام
trend نظام
chucked سه نظام
military نظام
systems نظام
chuck سه نظام
skirmisher پیاده نظام
conscription نظام وفیفه
double standard نظام دو معیاری
cavalry سواره نظام
social system نظام اجتماعی
communism نظام اشتراکی
military service نظام وفیفه
household system نظام خانوادگی
feudalism نظام زمینداری
dragoons سواره نظام
delusional system نظام هذیانی
yeomanry سواره نظام
welfare system نظام رفاهی
dragoon سواره نظام
value system نظام ارزشها
underdetermined system نظام نامعین
the military profession کار نظام
taylorism نظام تیلور
tax system نظام مالیاتی
systems analysis نظام شناسی
system dynamics پویائی نظام
hand operated chuck سه نظام دستی
systematization نظام دهی
drill chuck سه نظام مته
mixed system نظام مختلط
collectivism نظام اشتراکی
colonial system نظام استعماری
open system نظام باز
communication system نظام ارتباطی
communist system نظام کمونیستی
boring chuck سه نظام مته
biosystem نظام زیستی
biological system نظام زیستی
binary system نظام دو نمادی
market system نظام بازار
cognitive system نظام شناختی
capitalist system نظام کاپیتالیسم
mnemonic system نظام یادیار
chuck wrench اچار سه نظام
modern system نظام نوین
modern system نظام جدید
centralized system نظام متمرکز
class system نظام طبقاتی
musculature نظام عضلانی
caste system نظام کاستی
closed system نظام بسته
miniature system خرده نظام
barter system نظام تهاتری
barter system نظام پایاپای
incentive system نظام تشویقی
military مربوط به نظام
cutter chuck سه نظام فرز
household system نظام تولیدخانوادگی
sensorium نظام حسی
serfdom نظام دهقانی
phonology نظام صوتی
serfdom نظام رعیتی
serfdom system نظام رعیتی
credit system نظام اعتباری
mechanism of the organ نظام تشکیلات
banking system نظام بانکداری
man power مشمولین نظام
conversational system نظام محاورهای
agrarian system نظام ارضی
landlordism نظام اربابی
action system نظام عمل
accounting system نظام حسابداری
price system نظام قیمتی
jaw chuck سه نظام فک دار
infantry پیاده نظام
serfdom system نظام سرفی
horse سواره نظام
code نظام نامه
chuck دستگاه نظام
educational system نظام اموزشی
chucked دستگاه نظام
chucked صفحه نظام
chucks دستگاه نظام
exemption معافی نظام
regulations نظام نامه
serviced نظام وفیفه
dual price system نظام دو قیمتی
socialism نظام اشتراکی
filing system نظام بایگانی
economic system نظام اقتصادی
factory system نظام کارخانهای
dynamic system نظام پویا
order نظام معماری
system نظام سیستم
systems نظام سیستم
chucks صفحه نظام
service نظام وفیفه
horseman سواره نظام
chuck صفحه نظام
foot infantry پیاده نظام
gold backing system نظام پشتوانه طلا
conscript مشمول نظام کردن
progressive tax system نظام مالیات تصاعدی
conscripting مشمول نظام کردن
conscripts مشمول نظام کردن
military service خدمت نظام وفیفه
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
army regulation نظام نامه ارتشی
conscription law قانون نظام وفیفه
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
light infantry پیاده نظام سبک
societies نظام اجتماعی گروه
society نظام اجتماعی گروه
exchange rate system نظام نرخ ارز
cosmologies نظام عالم وجود
gold backing system نظام پایه طلا
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
conscripted مشمول نظام کردن
janizary سرباز پیاده نظام
quota system نظام سهمیه بندی
infantry رسته پیاده نظام
free enterprise system نظام تجارت ازاد
selective service خدمت داوطلبانه نظام
rationing system نظام جیره بندی
rationing system نظام سهمیه بندی
right shoulder arms فرمان ازراست نظام
merit system نظام شایستگی نگر
planning system نظام برنامه ریزی
regressive tax system نظام مالیاتی کاهنده
phylarch فرمانده سواره نظام
bimetallism نظام پولی دو فلزی
constitution نظام نامه مزاج
constitutions نظام نامه مزاج
free market system نظام بازار ازاد
cosmology نظام عالم وجود
national service خدمت نظام وظیفه
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
monarchical هواداری نظام شاهی
extended family system نظام فامیلی گسترده
proportional tax system نظام مالیات تناسبی
ironside نام سواره نظام
regressive tax system نظام مالیاتی نزولی
social security system نظام تامین اجتماعی
infantryman جمعی پیاده نظام
dogface سرباز پیاده نظام
gold standard نظام پایه طلا
to enter the military داخل نظام شدن
to bear arms خدمت نظام کردن
infantrymen سرباز پیاده نظام
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
desert from military service فراری از خدمت نظام
grabby نفر پیاده نظام
slackers فراری ازخدمت نظام
gold standard نظام پولی طلا
dough boy سرباز پیاده نظام
voting system نظام رای گیری
voluntaryist مخالف نظام وفیفه
infantryman سرباز پیاده نظام
dragonnades بوسیله سواره نظام
chuck lathe سه نظام ماشین تراش
doughboy سرباز پیاده نظام
wage system نظام پرداخت دستمزد
infantrymen جمعی پیاده نظام
foot soldier سرباز پیاده نظام
cosmos نظام عالم وجود
cavalry unit یکان سوار نظام
federal reserve system نظام فدرال رزرو
caste system نظام طبقهای منفصل
capitalist system نظام سرمایه داری
effective tax system نظام موثر مالیاتی
closed system نظام اقتصادی بسته
normal interval فرمان از جلو نظام
gold currency system نظام پولی طلا
free economic system نظام اقتصاد ازاد
slacker فراری ازخدمت نظام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com