English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
unmask نقاب برداشتن از
unmasked نقاب برداشتن از
unmasking نقاب برداشتن از
unmasks نقاب برداشتن از
Other Matches
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
cornice نقاب
cornices نقاب
personas نقاب
membranes نقاب
personae نقاب
persona نقاب
mask نقاب
masks نقاب
membrane نقاب
veils نقاب
screen نقاب
screens نقاب
screening, screenings نقاب
screened نقاب
vizard نقاب
veil نقاب
veiling نقاب
face wall نقاب
masked ball رقص با نقاب
data mask نقاب داده ها
masked balls رقص با نقاب
masking نقاب گذاری
masquer نقاب پوش
vizard نقاب محافظ
larvated نقاب دار
to be masked نقاب یا ماسک زدن
mummery لال بازی با نقاب
mumming نقاب پوشی و لال بازی
flapped لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flaps لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flap لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
to go a mumming در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
towear a mask نقاب زدن ماسک زدن
take برداشتن
ingather برداشتن
to pick up برداشتن
pick up برداشتن
include در برداشتن
moistening نم برداشتن
to pull off برداشتن
lifts برداشتن
to take up برداشتن
glom برداشتن
countertrace برداشتن از
deleting برداشتن
deleted برداشتن
takes برداشتن
take up برداشتن
sublate برداشتن
to run away with برداشتن
pickup برداشتن
flaw مو برداشتن
flaws مو برداشتن
deletes برداشتن
ingether برداشتن
to mop up برداشتن
delete برداشتن
includes در برداشتن
removes از جا برداشتن
remove از جا برداشتن
remove برداشتن
removing از جا برداشتن
removing برداشتن
lifting برداشتن
lifted برداشتن
removes برداشتن
lift برداشتن
picturize فیلم برداشتن از
twist تاب برداشتن
twisting تاب برداشتن
twists تاب برداشتن
decode برداشتن رمز
decoded برداشتن رمز
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
remove slag سرباره را برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
to carry arms سلاح برداشتن
list سیاهه برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
surmounted ازمیان برداشتن
surmounting ازمیان برداشتن
surmounts ازمیان برداشتن
gait گام برداشتن
snap up تند برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
decodes برداشتن رمز
map نقشه برداشتن از
cease دست برداشتن
desist دست برداشتن
polls نمونه برداشتن
polled نمونه برداشتن
poll نمونه برداشتن
cracks شکاف برداشتن
resign دست برداشتن
break step غلط پا برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
crack شکاف برداشتن
give up دست برداشتن از
emarginate برداشتن حاشیه از
machine براده برداشتن
machined براده برداشتن
flaw ترک برداشتن
flaws ترک برداشتن
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
feet پاچنگال برداشتن
off take rudder سکان برداشتن
maps نقشه برداشتن از
make a copy of رونوشت برداشتن
heave خیز برداشتن
heaved خیز برداشتن
dequeue برداشتن اقلام یک صف
ingether خرمن برداشتن
clearance برداشتن مانع
machines براده برداشتن
demountable قابل برداشتن
unveils حجاب برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
warps تاب برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
warped تاب برداشتن
to receive a wound زخم برداشتن
elided ازاخر برداشتن
step گام برداشتن
stepping قدم برداشتن
unhood سرپوش برداشتن از
to take off برداشتن بردن
uncap کلاه از سر برداشتن
unveiling حجاب برداشتن
unveiled حجاب برداشتن
unveil حجاب برداشتن
elide ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
uncap سر پوش برداشتن از
eliding ازاخر برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
stepping گام برداشتن
removing برداشتن مهر
to fly to arms سلاح برداشتن
remove برداشتن مهر
spoon با قاشق برداشتن
to have one's p taken عکس برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
transcribe رونوشت برداشتن
transcribed رونوشت برداشتن
transcribes رونوشت برداشتن
transcribing رونوشت برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
spoons با قاشق برداشتن
warp تاب برداشتن
step قدم برداشتن
removes برداشتن مهر
untread بعقب گام برداشتن
work in مشکلات را از میان برداشتن
racing of generator دور برداشتن مولد
yerk هل دادن شکاف برداشتن
to have two strings to one bow با یک دست دو هندوانه برداشتن
defused فیوز بمب را برداشتن
ingather انباشتن خرمن برداشتن
disburden بار از دوش برداشتن
defuses فیوز بمب را برداشتن
defuse فیوز بمب را برداشتن
defusing فیوز بمب را برداشتن
racing of motor دور برداشتن موتور
remove the seal from مهر چیزی را برداشتن
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
to get anything out of the way کاری را ازمیان برداشتن
to whisk away or off تند بردن برداشتن
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
overcrop زیاد حاصل برداشتن از
to take notes of یاد داشت برداشتن از
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
leave alone <idiom> دست از سر کسی برداشتن
to run away with برداشتن ودر رفتن
curls تاب برداشتن فردادن
withdraw عقب کشیدن برداشتن
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
curled تاب برداشتن فردادن
cracks شکاف برداشتن ترکیدن
crack شکاف برداشتن ترکیدن
curl تاب برداشتن فردادن
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
paces شیوه گام برداشتن
withdraws عقب کشیدن برداشتن
paced شیوه گام برداشتن
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
decontrol دست از کنترل برداشتن
pace شیوه گام برداشتن
striding گام های بلند برداشتن
to raise the v توری یانقاب ازروی برداشتن
open برداشتن پوشش یا باز کردن در
unburden بار از دوش کسی برداشتن
unburdening بار از دوش کسی برداشتن
unburdens بار از دوش کسی برداشتن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com