Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
interactional points
نقاط تلاقی
Other Matches
concurrence
تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
anastomois
تلاقی
tangency
تلاقی
conflux
تلاقی
collision
تلاقی
confluences
تلاقی
weaving
تلاقی
anastomosis
تلاقی
collisions
تلاقی
confluence
تلاقی
meeting
تلاقی همایش
vanishing point
نقطه تلاقی
gantlet
تلاقی کردن
intersection point
نقطه تلاقی
meetings
تلاقی همایش
crossing points
نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تلاقی
commissure
محل تلاقی
incidence matrix
ماتریس تلاقی
point of intersection
نقطه تلاقی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
groin
محل تلاقی دوطاق
countering
باجه تلاقی کردن
groins
محل تلاقی دوطاق
countered
باجه تلاقی کردن
quits
بی حساب تلاقی شده
redezvous
محل تلاقی یکانها
outfall
محل تلاقی دوابریز
mould line
خط حاصل از تلاقی دو سطح
crossing
نقطه تلاقی دوراهی
counter
باجه تلاقی کردن
meetings
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
confluence
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
concourses
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
confluences
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
csma/cd
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
concourse
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
meeting
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
gantlet
: محل تلاقی دو خط راه اهن
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
crease
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
telematics
نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
buttock lines
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
passing place
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
carrier sense
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
junction well
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
keop soo
نقاط مرگ
trios
نقاط سه قلو
key points
نقاط حساس
key points
نقاط مهم
triad
نقاط سه قلو
triads
نقاط سه قلو
isodose rate
خط نقاط متحدالدوز
lagrangian points
نقاط لاگرانژی
interactional points
نقاط تماس
at all points
در همه نقاط
trio
نقاط سه قلو
keop soo
نقاط حساس
mach stem
جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
apparent horizon
افق حقیقی نقاط
trig point
نقاط مثلث بندی
shoal
نقاط کم عمق دریا
isoheyt
خط شاخص نقاط هم باران
isothermal
نقاط هم حرارت اب دریا
form line
خط بین نقاط هم ارتفاع
kyusho
نقاط حساس بدن
pin point
تعیین دقیق نقاط
primary masses
نقاط مادی اولیه
coordinates
طول و عرض نقاط
coordinate code
رمز مختصات نقاط
vital points
نقاط حساس بدن
plot
ثبت مسیریا نقاط
plots
ثبت مسیریا نقاط
plotted
ثبت مسیریا نقاط
dapple
چیزی با نقاط رنگارنگ
shoals
نقاط کم عمق دریا
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
isogrive
خط میزان منحنی نقاط هم ثقل
infield
نقاط توپگیری در زمین کریکت
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
isoclinal
خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه
graphic
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
plot
بردن نقاط روی طرح
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
plotted
بردن نقاط روی طرح
plots
بردن نقاط روی طرح
interactive
نقاط توقف را تنظیم کند
differential leveling
تعیین اختلاف تراز نقاط
isopleth
نقاط هم ارتفاع موج دریا
network
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
networks
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
exact location
تعیین کردن محل دقیق نقاط
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
geong gyuk
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
multipass overlap
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
antipole
ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین
jabiru
لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
isogonic line
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
whistle-stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
zenith
اوج محور قائم بر افق نقاط
Antipodes
ساکنین نقاط متقاطردر روی زمین
nexus
نقاط اتصال بین واحدها در شبکه
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
vital point
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
irredentism
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
bird's eye perspective
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
all points addressable graphics
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
radial line plot
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
radiolocation
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
isogrive
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
planimetric
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
isogonal
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
fittest
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
sets
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
centers
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
centered
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
offset method
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
centred
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
fit
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous
تلاقی کردن ملاقات کردن
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
isotherm
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
plotting
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
sets
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
mosaic
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
cabling
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
inks
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
set
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
ink
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
case
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
redundancy
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
cases
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
papered
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
enhanced
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
phosphor
نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
redundancies
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
enhance
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
curve fitting
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enhances
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
papers
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papering
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
hypsographic map
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
needles
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grid
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
needle
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
tabulation
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
needled
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grids
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
black matrix
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
halftones
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
black writer
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com