English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
index map نقشه عکسی
pictomap نقشه عکسی
Search result with all words
lined photomap نقشه عکسی میزان شده یاتنظیم شده
photo interpretation تفسیر عکس هوایی نقشه عکسی
Other Matches
photographic عکسی
passe partout جا عکسی
photoprint چاپ عکسی
photo print چاپ عکسی
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
wirephoto عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
photocharting روش تبدیل عکس هوایی به نقشههای عکسی
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
triptych عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
roentgenogram عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
montage عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
montages عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
draughtsman نقشه کش
draftsmen نقشه کش
schemed نقشه
draughtsmen نقشه کش
scheme نقشه
cartograph نقشه
rambling بی نقشه
cartographers نقشه کش
mounted map نقشه
schemes نقشه
plans نقشه کف
plan view نقشه کف
design نقشه
designs نقشه
plot نقشه
chart نقشه
charts نقشه
charted نقشه
charting نقشه
drawings نقشه
drawing نقشه
plots نقشه
cartographer نقشه کش
draftsman نقشه کش
plotted نقشه
map maker نقشه کش
maps نقشه
projected نقشه
map نقشه
project نقشه
planners نقشه کش
programs نقشه
model نقشه
modeled نقشه
modelled نقشه
models نقشه
program نقشه
visual aid نقشه
planner نقشه کش
outlining نقشه
tracers نقشه کش
plotless بی نقشه
outline نقشه
plat نقشه
tracer نقشه کش
plan نقشه کف
plan نقشه
designers نقشه کش
designer نقشه کش
planless بی نقشه
plans نقشه
outlined نقشه
projects نقشه
outlines نقشه
map نقشه [جغرافیا]
weaving draft نقشه بافت
control map نقشه مادر
designment نقشه کشی
general plan نقشه کلی
floor plan نقشه اشکوب
power struggle نقشه تهاجمی
geographic map نقشه جغرافیایی
energy pattern نقشه انرژی
key map نقشه راهنما
insets نقشه تکمیلی
detail drawing نقشه جزئیات
detail drawing نقشه تفصیلی
general plan نقشه عمومی
approval of plan تصویب نقشه
abbazzo طرح نقشه
ground plans نقشه مسطحه
ground plan نقشه مسطحه
surveyors نقشه بردار
to make plans نقشه ریختن
surveyor نقشه بردار
to forge out plans نقشه ریختن
topography نقشه برداری
insets نقشه فرعی
inset نقشه فرعی
base map نقشه مادر
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مبنا
contour map نقشه برجسته
construction drowling نقشه کارگاهی
constant helm plan نقشه زیگزاگ
cognitive map نقشه شناختی
chartography نقشه کشی
chartography ترسیم نقشه
chart series سری نقشه ها
chart desk میز نقشه
cadastral map نقشه ثبتی
cadastral map نقشه استراتژیکی
brodmann's map نقشه برودمن
bleeding edge حاشیه نقشه
bi margin format نقشه دو حاشیهای
battle pin سنجاق نقشه
battle map نقشه جنگی
inset نقشه تکمیلی
planless economy اقتصاد بی نقشه
my cake is dough نقشه ام باطل شد
scheme of life نقشه زندگی
mercator chart نقشه مرکاتور
memory mapping نقشه حافظه
site plan نقشه جایگاه
memory map نقشه حافظه
site plan نقشه محل
situation map نقشه وضعیت
mapwise نقشه وار
star chart نقشه ستارگان
stereotaxic atlas نقشه مغز
storage map نقشه حافظه
strategic map نقشه نظامی
mapping نقشه برداری
strategic plan نقشه جنگ
nautical chart نقشه دریانوردی
nautical chart نقشه دریایی
operation map نقشه عملیاتی
planned chart نقشه کروکی
planimetric نقشه پلانیمتری
planography فن ترسیم نقشه
plat قطعه نقشه
plat نقشه مسطحه
polar diagram نقشه قطبی
power play نقشه تهاجمی
process chart نقشه عملیات
relief emboss نقشه برجسته
relief map نقشه برجسته
part plan نقشه جزیی
rescale نقشه کشیدن
schematic diagram نقشه رادیو
original map نقشه مادر
original map نقشه اصلی
operation map نقشه عملیات
structural draftsman نقشه کش ساختمانی
map scale مقیاس نقشه
interchart در داخل نقشه
installation plan نقشه ی نصب
indifference map نقشه بی تفاوتی
index map نقشه راهنما
tabular drawing نقشه شیب
topographer نقشه بردار
topographic map نقشه توپوگرافی
topographic map نقشه برجسته
war plan نقشه جنگی
hyerograph نقشه بارندگی
weather map نقشه هواشناسی
hydrographic chart نقشه دریایی
have had it (with someone or something) <idiom> نقشه کشیدن
hydrographic نقشه اب نگاری
interchart در روی نقشه
synoptic chart نقشه هوازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com