Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
graph
نقشه هندسی گرافیک
graphs
نقشه هندسی گرافیک
Other Matches
diagrammatic
وابسته بشکل یاخط هندسی نمایش داده شده باخطوط هندسی
turret motife
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
interactive graphics
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
rashwan medallion
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
geometric
هندسی
arabic notation
هندسی
geometrical
هندسی
diagram
خط هندسی
diagrams
خط هندسی
geometric similarity
تشابه هندسی
graph
نمایش هندسی
geometric series
سریهای هندسی
diagrams
شکل هندسی
mean proportional
واسطه هندسی
geometric twist
پیچش هندسی
numerals
هندسی رقومی
diagram
شکل هندسی
geometrical isomerism
ایزومری هندسی
geometrical isomerism
همپاری هندسی
loci
مکان هندسی
geometric progression
تصاعد هندسی
geometrical isomer
ایزومر هندسی
geometrical figures
اشکال هندسی
graphs
نمایش هندسی
locus
مکان هندسی
diagrammatically
بشکل هندسی
numeral
هندسی رقومی
diagrammatically
باخطوط هندسی
geometric mean
میانگین هندسی
geometric growth
رشد هندسی
geometric pitch
گام هندسی
graphically
با نمایش هندسی
geometric shapes
اشکال هندسی
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
geometrical progression
فرایازی یا تصاعد هندسی
locus of centres
مکان هندسی مرکزها
geometric illusion
خطای ادراکی هندسی
locus
مکان هندسی مرکزها
chinese fret
[زنجیره ی هندسی چینی]
geometry of numbers
نظریه هندسی اعداد
[ریاضی]
axonometric projection
طرح های هندسی
[معماری]
geometrize
با قواعد هندسی درست کردن
geometrize
از روی قواعد هندسی کارکردن
geodesic dome
گنبد متشکل ازسطوح هندسی
graphics
گرافیک
graphic
گرافیک
graphics, business
گرافیک
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
Boldaji rug
قالی بلداجی چهارمحال با نقوش هندسی
geoid
جسم هندسی شبیه به شبه کره
topographic maps
نقشههای توپوگرافی یانقشههای هندسی زمین
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
analytical graphics
گرافیک تحلیلی
color graphics
گرافیک رنگی
calligraphic graphics
گرافیک خطاطی
road movement graph
گرافیک راهپیمایی
passive graphics
گرافیک منفعل
management graphics
مدیریت گرافیک
aberration
عدم دقت هندسی سیستم های اپتیکی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
turtle graphics
گرافیک لاک پشتی
extend
گرافیک و نشانه ها است
low res graphics
گرافیک با وضوح پایین
extending
گرافیک و نشانه ها است
extends
گرافیک و نشانه ها است
bit mapped graphics
گرافیک نگاشت ذره یی
cogo
یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
model geometric
نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
planimeter
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
card-cut
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
rounding
ایجاد دید بهتر در گرافیک
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
Floret
[rosette]
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
pectinated line
[خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
pitch speed
حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
printed
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
prints
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
zooming
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
MCGA
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
ncga
Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
Hewlett Packard
مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک
presentation graphics
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
cad/cam
گرافیک کامپیوتری Aided Computer/AidedDesign anufacturingComputer
fractal
<adv.>
<noun>
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
targetting
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetted
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
tone
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
target
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeted
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeting
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
sprite
شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
colours
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
multimedia
ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی
conceals
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceal
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
multicolour
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
bit map
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
tones
درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
colour
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
target array
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
graph
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
paddling
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddle
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddles
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddled
وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
presentation manager
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
hercules graphics adapter
استاندارد برای آداپتور تک گرافیک با renolation بالا ساخت Hercules Carporation
swim
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
handle
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
filed
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
handles
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
file
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
swims
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
dejagging
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
desktop
در یک GUI فضای کاری که نمایش گرافیک از میز کار واقعی ای با نشانههای تلفن
graphic
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
Quantel
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
spline
در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
diamond design
طرح قاب لوزی
[که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
languages
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
anti-
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
aliasing
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
bells and whistles
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
startup screen
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
extending
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
monochrome
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
extends
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
multibank dynamic random access memory
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
styluses
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
sketching
روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
MDRAM
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
erasers
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
eraser
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
description
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
descriptions
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
BMP
در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
sprites
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
positive
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
adapter
در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
VT terminal emulation
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
graphics
در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد
texture mapping
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
relief maps
نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
centroid
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
monitor
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
dump
نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
monitored
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitors
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
pastes
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
pasted
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
paste
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
pasting
درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
window
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edited
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
previews
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com