Dictiornary-Farsi | نقض رای در دادگاه عالی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 216 (11 milliseconds)

English	Persian
quashing	نقض رای در دادگاه عالی
reversal	نقض رای در دادگاه عالی
reversals	نقض رای در دادگاه عالی


Search result with all words

general	ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
generals	ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
prohibition	حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
court of appeal	دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal	دادگاه عالی محکمه استیناف
general court martial	دادگاه عالی نظامی
hight disciplinary court of judges	دادگاه عالی انتظامی قضات
mandamus	حکم دادگاه عالی بدادگاه تالی
procedendo	حکم ارجاع مجدد دعوی از محکم عالی به دادگاه تالی
r.s.c	قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
sanhedrim	سهندرین :دادگاه وشورای عالی بنی اسرائیل دراورشلیم درزمانهای پیشین
star chamber	دادگاه عالی مدنی وجنایی
superior court	دادگاه عالی
Other Matches

advanced level	پایه مهارت عالی در سطح عالی
judge advocate	دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge	مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance	تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts	دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause	احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court	جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet	محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
on an even keel <idiom>	به ترتیب عالی یا محیطی عالی
manadamus	حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet	احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
summary court	دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writs	دستور دادگاه حکم دادگاه
writ	دستور دادگاه حکم دادگاه
arrested	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest	جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
top hole	عالی
famous	عالی
palmary	عالی
super	عالی
superbly	عالی
unrivaled	عالی
braved	عالی
superlatives	عالی
superlative	عالی
ripsnorting	عالی
spiffy	عالی
superb	عالی
superior	عالی
tophole	عالی
remarkable	عالی
bravest	عالی
braving	عالی
excellent	عالی
ripping	عالی
imperial	عالی
superiors	عالی
splendid	عالی
much	عالی
supreme	عالی
magnificent	عالی
beautiful	عالی
lofty	عالی
plummy	عالی
braves	عالی
braver	عالی
brave	عالی
nobby	عالی
swell	عالی
immense	عالی
high grade	عالی
firsthand	عالی
first rate	عالی
eximious	عالی
swelled	عالی
swells	عالی
copesetic	عالی
copacetic	عالی
plummier	عالی
braw	عالی
plummiest	عالی
whizbang	عالی
advances	عالی
wicked <adj.>	عالی
high	عالی
knockout	عالی
knockouts	عالی
advanced	عالی
highest	عالی
sick [British E] <adj.>	عالی
advancing	عالی
exquisite	عالی
advance	عالی
great <adj.>	عالی
awesome <adj.>	عالی
highs	عالی
cool <adj.>	عالی
slap-up	عالی
capital	عالی
spanking	عالی
wallies	عالی
beauts	عالی
first-rate	عالی
wally	عالی
spankings	عالی
beaut	عالی
par excellence	عالی
whizzbang	عالی
top-notch	عالی
living end <idiom>	عالی
elevating	عالی کردن
advance course	دوره عالی
toppings	عالی ممتاز
topping	عالی ممتاز
elevate	عالی کردن
corking	بسیار عالی
much	عالی مقام
high contrast	تغایر عالی
advanced course	دوره عالی
topper	چیز عالی
supreme	فرماندهی عالی
really wicked	واقعا عالی
high command	فرماندهی عالی
splendidly	باجلال عالی
ranking	عالی رتبه
quad density	چگالی عالی
toppers	چیز عالی
highly	بطور عالی
higher education	اموزش عالی
grandly	بطور عالی
supremely	بطور عالی
pluperfect	خیلی عالی
really sick	واقعا عالی
magnificently	بطور عالی
your excellency	جناب عالی
pooh bah	عالی مرتبه
fine	عالی لطیف
quodlibet	نکته عالی
magna cum laude	با درجه عالی
level best	خیلی عالی
perfect	عالی ساختن
perfected	عالی ساختن
perfecting	عالی ساختن
perfects	عالی ساختن
finest	عالی لطیف
top	رویه عالی
grandiose	عالی نما
sovereign	عالی و موثر
sovereigns	عالی و موثر
glad-rags	پوشاک عالی
top-class	عالی بااستانداردبالا
How wonderful(nice,beautiful).	چه خوب ( چه عالی )
fined	عالی لطیف
stand out	برجسته عالی
time of one's life <idiom>	زمان عالی
top-notch <idiom>	عالی ،بهترین
evolution	تمرین عالی
elevates	عالی کردن
high toned	زیر عالی
high moral	روحیه عالی
high density	چگالی عالی
superlatively	در درجه عالی
high ranking	عالی رتبه
dignitary	عالی مقام
dignitaries	عالی مقام
jim dandy	چیز عالی
grand juries	هیئت منصفه عالی
grand juries	هیات منصفه عالی
grand jury	هیئت منصفه عالی
higher brain centers	مراکز عالی مغز
grand jury	هیات منصفه عالی
eminency	عالی رتبه عالیجناب
Chief Justices	رئیس دیوان عالی
Chief Justice	رئیس دیوان عالی
high court of cassation	دیوان عالی تمیز
high court of cassation	دیوان عالی کشور
high contrast image	تصویر با تغایر عالی
ultra vires	بسیار عالی مقام
supreme court	دیوان عالی کشور
supreme commander's staff	ستاد عالی ارتش
high quality cast iron	چدن با کیفیت عالی
keep up <idiom>	درشرایط عالی نگهداشتن
school of tecnology	مدرسه عالی فنی
pull one's socks up <idiom>	پیشنهاد عالی دادن
hight court of cassetion	دیوان عالی کشور
high density disk	دیسک چگالی عالی
industrial college	هنر سرای عالی
swank	عالی شیک وباشکوه
swanked	عالی شیک وباشکوه
swanking	عالی شیک وباشکوه
internuncio	در باب عالی عثمانی
swanks	عالی شیک وباشکوه
assocation justise	مستشار دیوان عالی
hight court of cassetion	دیوان عالی تمیز
higher mental processes	فرایندهای عالی ذهن
high strength cast iron	چدن با استحکام عالی
high strength steel	فولاد با استحکام عالی
nlq	کیفیت تقریبا" عالی
technical college	مدرسه عالی فنی
war college	دانشگاه عالی جنگ
technical colleges	مدرسه عالی فنی
justiciary	داور عالی رتبه
eminence	عالی رتبه عالیجناب
superlatives	صفت عالی افضل
grand	بسیار عالی باشکوه
superlative	بیشترین درجه عالی
dainty	هر چیز فریف و عالی
gallant	عالی خوش لباس
superlatives	بیشترین درجه عالی
grandest	بسیار عالی باشکوه
grander	بسیار عالی باشکوه
august	عظیم عالی نسب
superlative	صفت عالی افضل
blinding [British E] <adj.>	عالی [اصطلاح روزمره نوجوانان]
tron	یک پسوند عالی فنی و مشهور
commissioner	مامور عالی رتبه دولت
admiral	عالی ترین افسرنیروی دریایی
do wonders <idiom>	نتیجه عالی حاصل کردن