Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 210 (4 milliseconds)
English	Persian
freezing point	نقطه انجماد
freezing points	نقطه انجماد
congealing point	نقطه انجماد
setting point	نقطه انجماد
solidification point	نقطه انجماد
solidifying point	نقطه انجماد
Search result with all words
cryoscopy	تعیین نقطه انجماد
freezing point depression	نزول نقطه انجماد
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
supercool	بدرجه سرمای زیر نقطه انجماد رسیدن
Other Matches
solidifying process	روند انجماد جریان انجماد
junction	محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions	محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point	نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point	نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
solidus	خط انجماد
congealment	انجماد
frigidity	انجماد
anti freezer	ضد انجماد
freezing	انجماد
solidification	انجماد
glaciation	انجماد
solidifying process	فرایند انجماد
price freezing	انجماد قیمت
heat of solidification	گرمای انجماد
solidifying process	مرحله انجماد
solidifying process	پروسه انجماد
solidification	انجماد استحکام
wage freeze	انجماد دستمزد
congelation	انجماد افسردگی
regelation	انجماد مجدد
concretive	مایه انجماد
crymetry	انجماد سنجی
cryogenic frezing	انجماد با سرمازایی
cryoscope	انجماد سنج
cryoscope	انجماد نما
condensation trail	مسیر انجماد
cryoscopic	وابسته به انجماد سنجی
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
condensation trail	مجموعه وسایل انجماد
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
pull up point	نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point	نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot	نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point	نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing	موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go	زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision	خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism	شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching	مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop	برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
lyophiled	بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophil	بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
marks	هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark	هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth	موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point	نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot	نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
glaciology	علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point	نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point	نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point	نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark	علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks	علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point-to-point connection	اتصال نقطه به نقطه
pointillism	نقاشی نقطه نقطه
point to point network	شبکه نقطه به نقطه
break up point	نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle	نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot	طرح نقطه نقطه خال خال
speck	نقطه
jot	نقطه
pricks	نقطه
periods	نقطه
two dots one dash line	خط دو نقطه یک خط
jots	نقطه
jotted	نقطه
dotting	نقطه
full stop	نقطه
punctation	نقطه
punctum	نقطه
punctulate	نقطه نقطه
neel point	نقطه نل
point	نقطه
speckle	نقطه
spot	نقطه
specks	نقطه
ice point	نقطه یخ
ice melting point	نقطه یخ
punchation	نقطه
tittle	نقطه
ellipsis	سه نقطه [...]
pricking	نقطه
stpular	نقطه نقطه
dot	نقطه
pricked	نقطه
prick	نقطه
punctate	نقطه نقطه
dotty	نقطه نقطه
point to point line	خط نقطه به نقطه
spots	نقطه
full stops	نقطه
spotter	نقطه نقطه
period	نقطه
point to point	نقطه به نقطه
checkout point	نقطه وارسی
check point	نقطه مقابله
punctate	مثل نقطه
point d'appui	نقطه اتکاء
choice point	نقطه گزینش
check point	نقطه ازمایش
punctation	نقطه سازی
at the point of sale	در نقطه فروش
pivot point	نقطه نشانه
cold spot	نقطه سرماگیر
pintle center	نقطه لولا
adjusting point	نقطه تنظیم
phosphor dot	نقطه فسفری
radix point	نقطه ممیز
reentry point	نقطه بازگشت
accumulation point	نقطه تجمع
access point	نقطه فرود
access point	نقطه دسترس
access point	نقطه دستیابی
perihelion	نقطه الراس
compensation point	نقطه موازنه
pivot point	نقطه مفصلی
anchoring point	نقطه مرجع
puncuation	نقطه گذاری
aiming point	نقطه نشانی
quiescent point	نقطه استراحت
agreed point	نقطه قراردادی
radix point	نقطه مبنا
pinto	نقطه نقطه خال خال
dewpoint	نقطه شبنم
plate point	نقطه پلیت
pour point	نقطه سیلان
point plotting	رسم نقطه
point of weld	نقطه جوش
auxiliary target	نقطه کمکی
pour point	نقطه ریزش
symmetry point	نقطه تقارن
point of symmetry	نقطه تقارن
bp	نقطه جوش
branchpoint	نقطه انشعاب
azeotrope point	نقطه همجوشی
azeotrope point	نقطه ازئوتروپ
projection of a point	تصویر نقطه
basic point	نقطه مبداء
post equivalence point	پس از نقطه هم ارزی
stpular	نقطه مانند
base point	نقطه مبنا
binary point	نقطه دودوئی
balanc point	نقطه تعادل
azimuth	نقطه جنوب
point of support	نقطه اتکا
point of sight	نقطه دید
point of regard	نقطه دید
burning point	نقطه اشتعال
firing point	نقطه اشتعال
point of intersection	نقطه تقاطع
center	نقطه گره
point of inflexion	نقطه عطف
point of impact	نقطه اصابت
point of fracture	نقطه شکست
check point	نقطه بازرسی
bubble point	نقطه جوش
point of loading	نقطه بارگیری
break even point	نقطه عطف
point of intersection	نقطه تلاقی
break off position	نقطه رهایی
break point	نقطه توقف
breakpoint	نقطه انفصال
brittle point	نقطه شکنندگی
point of contact	نقطه تماس
extreme point	نقطه حدی
flash point	نقطه احتراق
lacuna	نقطه ابهام
magnetic transition temperature	نقطه کوری
frost point	نقطه شبنم
magnetic transition point	نقطه کوری
fusing point	نقطه ذوب
fusion point	نقطه گداز
m.p	نقطه ذوب
loading point	نقطه سوارشدن
loading point	نقطه بارگیری
load point	نقطه بار
light spot	نقطه منور
flash point	نقطه اشتعال
f.n.p	نقطه گداز
mote	نقطه خرده
face off spot	نقطه رویارویی
mid point	نقطه وسط
melting point	نقطه ی ذوب
melting point	نقطه گداز
melting point	نقطه ذوب
fire point	نقطه شعله
fire point	نقطه اشتعال

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com