Dictiornary-Farsi | نقطه پاشش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
injection point	نقطه پاشش


Other Matches

injection	پاشش
spray	پاشش
sprays	پاشش
spraying	پاشش
sprayed	پاشش
junctions	محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction	محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
injector valve	دریچه پاشش
injection capacity	فرفیت پاشش
splash head	پاشش گیر
gas injection	پاشش بنزین
reference point	نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
metal spraying process	فرایند پاشش فلز
control point	نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pull up point	نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot	نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point	نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point	نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing	موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go	زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism	شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision	خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop	برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching	مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes	پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks	هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark	هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth	موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point	نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached	فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot	نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point	نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point	نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point	نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks	علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark	علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network	شبکه نقطه به نقطه
pointillism	نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection	اتصال نقطه به نقطه
break up point	نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle	نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot	طرح نقطه نقطه خال خال
spotter	نقطه نقطه
spot	نقطه
speckle	نقطه
dotting	نقطه
point to point	نقطه به نقطه
ice melting point	نقطه یخ
ellipsis	سه نقطه [...]
point	نقطه
jots	نقطه
spots	نقطه
stpular	نقطه نقطه
prick	نقطه
pricked	نقطه
pricking	نقطه
pricks	نقطه
neel point	نقطه نل
point to point line	خط نقطه به نقطه
tittle	نقطه
speck	نقطه
specks	نقطه
ice point	نقطه یخ
punctate	نقطه نقطه
jotted	نقطه
punctulate	نقطه نقطه
dotty	نقطه نقطه
punctum	نقطه
two dots one dash line	خط دو نقطه یک خط
punchation	نقطه
jot	نقطه
punctation	نقطه
period	نقطه
periods	نقطه
full stops	نقطه
full stop	نقطه
dot	نقطه
spot of enforcement	نقطه پنالتی
checkout point	نقطه وارسی
percentile point	نقطه صدکی
bubble point	نقطه جوش
bp	نقطه جوش
point of inflection	نقطه عطف
branchpoint	نقطه انشعاب
burning point	نقطه اشتعال
point of impact	نقطه اصابت
pivot point	نقطه نشانه
firing point	نقطه اشتعال
break point	نقطه توقف
pintle center	نقطه لولا
plate point	نقطه پلیت
point of contact	نقطه تماس
break off position	نقطه رهایی
pivot point	نقطه مفصلی
point d'appui	نقطه اتکاء
break even point	نقطه عطف
check point	نقطه بازرسی
phosphor dot	نقطه فسفری
point of fracture	نقطه شکست
center	نقطه گره
brittle point	نقطه شکنندگی
breakpoint	نقطه انفصال
check point	نقطه ازمایش
check point	نقطه مقابله
perihelion	نقطه الراس
pinto	نقطه نقطه خال خال
point of inflexion	نقطه عطف
release point	نقطه رهایی
abscissa	طول نقطه
access point	نقطه دستیابی
viewpoints	نقطه نظر
access point	نقطه دسترس
access point	نقطه فرود
accumulation point	نقطه تجمع
punctation	نقطه سازی
adjusting point	نقطه تنظیم
punctate	مثل نقطه
agreed point	نقطه قراردادی
puncuation	نقطه گذاری
quiescent point	نقطه استراحت
radix point	نقطه مبنا
reference point	نقطه مبنا
fix	نقطه کردن
reentry point	نقطه بازگشت
fixes	نقطه کردن
standpoint	نقطه ثابت
standpoint	نقطه نظر
standpoints	نقطه ثابت
standpoints	نقطه نظر
radix point	نقطه ممیز
viewpoint	نقطه نظر
aiming point	نقطه نشانی
projection of a point	تصویر نقطه
anchoring point	نقطه مرجع
point plotting	رسم نقطه
point of weld	نقطه جوش
symmetry point	نقطه تقارن
point of symmetry	نقطه تقارن
point of support	نقطه اتکا
point of sight	نقطه دید
point of regard	نقطه دید
point of loading	نقطه بارگیری
point of intersection	نقطه تلاقی
binary point	نقطه دودوئی
basic point	نقطه مبداء
base point	نقطه مبنا
balanc point	نقطه تعادل
pour point	نقطه سیلان
at the point of sale	در نقطه فروش
pour point	نقطه ریزش
post equivalence point	پس از نقطه هم ارزی
auxiliary target	نقطه کمکی
azeotrope point	نقطه همجوشی
azeotrope point	نقطه ازئوتروپ
furthermost	اقصی نقطه
azimuth	نقطه جنوب
point of intersection	نقطه تقاطع
equilibrium point	نقطه تعادل
load point	نقطه بار
growing point	نقطه رویش
fire point	نقطه شعله
fire point	نقطه اشتعال
light spot	نقطه منور
light spot	نقطه نور
fixation point	نقطه تثبیت
fixed point	نقطه ثابت
flash point	نقطه اشتعال
flash point	نقطه احتراق
level point	نقطه مسطح
loading point	نقطه بارگیری
loading point	نقطه سوارشدن
equivalence point	نقطه هم ارزی
estimated position	نقطه تخمینی
estimated position	نقطه براوردی
eutectic point	نقطه اوتکتیک
eutetic point	نقطه اتکتیک
exchange point	نقطه تعویض
exit point	نقطه خروج
exit point	نقطه مرگ
exit point	نقطه خروجی
extreme point	نقطه حدی
f.n.p	نقطه گداز
face off spot	نقطه رویارویی
magnetic transition point	نقطه کوری
m.p	نقطه ذوب
lattice point	نقطه شبکه
frost point	نقطه شبنم
igniting point	نقطه اشتعال
ignition point	نقطه افروزش
ignition point	نقطه اشتعال