Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
generatrix
نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
Other Matches
break even point
نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
surficial swellings
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
spot pass
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
offset bombing
روش بمبارانی که در ان به جای هدف از یک نقطه نشانی استفاده میشود
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
distributed load
نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
introduction
احداث
origination
احداث
introductions
احداث
originationu
احداث
formation
احداث
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
authorship
نویسندگی احداث
planation
احداث دشت
generatrix
احداث کننده
afforestation
احداث جنگل
forestation
احداث جنگل
sylviculture
احداث جنگل
silviculture
احداث جنگل
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
offset point
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
forestry
احداث جنگل جنگلداری
sited
زمین محل احداث بنا
ingenerate
احداث کردن بوجود اوردن
site
زمین محل احداث بنا
sites
زمین محل احداث بنا
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
canalization
احداث ترعه و قنات لوله کشی
filename extension
کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
topsoil
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
shallowest
کم اب سطحی
planar
سطحی
surfaces
سطحی
sketchier
سطحی
sketchiest
سطحی
sketchy
سطحی
sketchily
سطحی
surface water
اب سطحی
superficiality
سطحی
skin deep
سطحی
low level
سطحی
shallower
کم اب سطحی
shallow
کم اب سطحی
decahedral
ده سطحی
surfaced
سطحی
skin-deep
<idiom>
سطحی
shallow foundation
پی سطحی
shallows
کم اب سطحی
acrotic
سطحی
surface
سطحی
superficial
سطحی
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
generate
تولید کردن احداث کردن
generated
تولید کردن احداث کردن
generates
تولید کردن احداث کردن
generating
تولید کردن احداث کردن
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
surfaced
سطحی جلادادن
blanket grouting
تزریق سطحی
epilimnion
اب لایه سطحی
adsorption
کشش سطحی
surface
سطحی جلادادن
dodecahedron
دوازده سطحی
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
extensive cultivation
زراعت سطحی
horizontal curve
پیچ سطحی
area load
بار سطحی
flesh wound
زخم سطحی
floating mine
مین سطحی
formal logic
قضاوت سطحی
free moisture
رطوبت سطحی
sheet washing
فرسایش سطحی
ground swell
موج سطحی
hexahedral
مکعب شش سطحی
hexahedron
جسم شش سطحی
surfaces
سطحی جلادادن
dodecahedral
دوازده سطحی
pier
پایه و سطحی
n level logic
منطق N سطحی
smattering
دانش سطحی
superficially
بطور سطحی
adsorption
جذب سطحی
adsorbent
جاذب سطحی
heptahedral
هفت سطحی
one level memory
حافظه یک سطحی
multilevel
چند سطحی
polyhedral
چند سطحی
piers
پایه و سطحی
interfacial force
کشش سطحی
interfacial tension
کشش سطحی
surface tensity
کشش سطحی
bounding mine
مین سطحی
impact burst
ترکش سطحی
low level winds
بادهای سطحی
multi level
چند سطحی
pentahedral
پنج سطحی
surface detection
اکتشاف سطحی
surface tension
کشش سطحی
surface burst
ترکش سطحی
surface inflow
اب سطحی ورودی
split-level
چند سطحی
singed
سوختگی سطحی
surface irrigation
ابیاری سطحی
suface wind
باد سطحی
surface leakage
نشت سطحی
surface moisture
رطوبت سطحی
surface ornament
تزیینات سطحی
surface outflow
اب سطحی خروجی
adhesion
جاذبه سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
two level store
انباره دو سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
surface creep
خزیدن سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
surface drains
زهکشهای سطحی
surface charge
بار سطحی
surface burning
احتراق سطحی
singe
سوختگی سطحی
surface treatment
روکش سطحی
trihedral
سه روی سه سطحی
topdress
سطحی ریختن
top soil
خاک سطحی
singeing
سوختگی سطحی
surface soil
خاک سطحی
surface treatment
عملیات سطحی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com