Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
transmigrator
نقل مکان کننده
Other Matches
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sited
مکان
spaces
مکان
placing
مکان
placing
جا مکان
site
مکان
sites
مکان
places
مکان
purlieus
مکان جا
location
مکان
locations
مکان
stabilizer
مکان
spots
مکان
places
جا مکان
place
جا مکان
spot
مکان
part
مکان
illocal
بی مکان
stead
مکان
stabilisers
مکان
there
ان مکان
locus
مکان
place
مکان
space
مکان
left shift
تغییر مکان به چپ
place of honor
مکان پر افتخار
unit position
مکان واحد
screen position
مکان صفحه
otherwhere
در مکان دیگر
print position
مکان چاپ
moved
نقل مکان
public place
مکان عمومی
nowhere
در هیچ مکان
topologist
مکان شناس
shift
تغییر مکان
clearing
مکان مسطح
shifted
تغییر مکان
topographer
مکان نگار
locations
مکان یابی
displacement
تغییر مکان
response position
مکان جواب
location
مکان یابی
topography
مکان نگاری
moves
نقل مکان
shifts
تغییر مکان
topology
مکان شناسی
place learning
مکان اموزی
clearings
مکان مسطح
ubiety
کیفیت مکان
sign position
مکان علامت
displaciment
تفاوت مکان
change of place
تغییر مکان
nowheres
در هیچ مکان
facility
مکان ساختمان
placing
مکان موقع
location counter
مکان شمار
locative
دال بر مکان
adverb of place
فرف مکان
locality
موضع مکان
locus
مکان هندسی
loci
مکان هندسی
localities
موضع مکان
places
مکان موقع
displaciment
تغییر مکان
move
نقل مکان
cursors
مکان نما
cursor
مکان نما
memory location
مکان حافظه
storage location
مکان ذخیره
place
مکان موقع
storage location
مکان انباره
displeacement of water
تغییر مکان اب
shift
تغییر مکان انتقال
protected location
مکان حفافت شده
universe
کون و مکان دهر
flit
نقل مکان کردن
flitting
نقل مکان کردن
circular shift
تغییر مکان حلقوی
displacement
جابجاشدگی تغییر مکان
circular shift
تغییر مکان دایرهای
toponymic
وابسته به مکان نامی
crusor arrows
پیکانهای مکان نما
current location counter
شمارنده مکان فعلی
cursor control
کنترل مکان نما
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
rudders
مکان عمودی متحرک
flitted
نقل مکان کردن
red shift
تغییر مکان سرخ
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
die shift
تغییر مکان حدیده
locus of centres
مکان هندسی مرکزها
locate mode
باب مکان یابی
location of industry
تعیین مکان صنعت
location theory
نظریه تعیین مکان
logic shift
تغییر مکان منطقی
rudder
مکان عمودی متحرک
sides way
تغییر مکان جانبی
shift register
ثبات تغییر مکان
components of displacement
مولفههای تغییر مکان
piston displacement
تغییر مکان پیستون
ring shift
تغییر مکان حلقهای
topography
مکان نگاری مساحی
end around shift
تغییر مکان دورگشتی
horizontal stabilizer
مکان افقی ثابت
drilling position
مکان مته کاری
elevator
مکان افقی متحرک
doppler shift
تغییر مکان دوپلری
shift out
تغییر مکان به بیرون
logical shift
تغییر مکان منطقی
fleche
نقل مکان شمشیرباز
whereabout
حدود تقریبی مکان
cyclic shift
تغییر مکان چرخهای
shifts
تغییر مکان انتقال
flits
نقل مکان کردن
shifted
تغییر مکان انتقال
topological psychology
روانشناسی مکان نگر
mental topography
مکان نگاری ذهن
arithmetic shift
تغییر مکان حسابی
position
بردار مکان
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
mobility
قابلیت نقل مکان
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
locus
مکان هندسی مرکزها
elevators
مکان افقی متحرک
colocate
دریک مکان قرار دادن
on the move
<idiom>
حرکت از مکانی به مکان دیگر
output per unit of displacement
توان در واحد تغییر مکان
forth
دور از مکان اصلی جلو
right shift
تغییر مکان به سمت راست
topology
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
removal
برطرف سازی نقل مکان
statip shift register
ثبات تغییر مکان ایستا
tablet
مکان نما روی صفحه
tablets
مکان نما روی صفحه
redeployment
تغییر مکان دادن یکانها
echeloned displacement
تغییر مکان رده برده
dynamic shift register
ثبات تغییر مکان پویا
locality
محل مخصوص مکان جغرافیایی
cursor movement keys
کلیدهای حرکت مکان نما
accomodation
وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
moves
پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved
پیشنهاد کردن تغییر مکان
move
پیشنهاد کردن تغییر مکان
dp
بی مکان ومنزل تبعید شده
cursor control keys
کلیدهای کنترل مکان نما
localities
محل مخصوص مکان جغرافیایی
to take a run-up
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
except
مکان دهی و ادغام شامل نیست
end in itself
<idiom>
مکان کافی برای راحت بودن
topographic
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
horizontal tab
حرکت مکان نما به صورت افقی
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
columnar transposition
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
displacement
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
toponymy
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
poked
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
pokes
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
addressing
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
coextensive
باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
flattest
تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
debugged
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugs
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
flat
تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
cursor tracking
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
rate joystick
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
illuviate
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com