Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
attachments
نمائات متصل
Other Matches
accession
نمائات
emblements
نمائات
accessory
نمائات و نتایج
accessories
نمائات منفصل
vesture
منافع و نمائات زمین
usufruct
حق استفاده از عین و نمائات
separable accretions and benefits
نمائات و منافع منفصله
the profits and accretions which are an
منافع و نمائات متصله مال
realty
دارایی غیرمنقول و نمائات و منضمات ان
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
quicquid plantatur solo , solo cedit
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
conjunct
متصل
clung
متصل
on line
متصل
joint
متصل
continuous
متصل
connected
متصل
anchored
متصل به
contiguous
متصل
interlocked
متصل شدن
interlocking
متصل شدن
coherently
بطور متصل
off line
غیر متصل
tying
متصل کننده
applying
متصل کردن
ligature
دخشههای متصل
interlocks
متصل شدن
connector
متصل کننده
adjoins
متصل کردن
coupler
متصل کننده
joggle
متصل کردن
joggling
متصل کردن
lacer
متصل کننده
male connector
متصل کننده نر
interurban
متصل بشهر ها
apply
متصل کردن
applies
متصل کردن
joggles
متصل کردن
engagedness
متصل بهم
splicer
متصل کننده
syndetic
متصل شده
fixed shell
گلوله متصل
tie down
متصل کردن
connects
متصل کردن
connect
متصل کردن
joggled
متصل کردن
connective
متصل کننده
pan-
متصل کردن
interlock
متصل شدن
pan
متصل کردن
join
متصل کردن
basifixed
متصل در پایه
joins
متصل کردن
adjoin
متصل کردن
joined
متصل کردن
pans
متصل کردن
adjacent span
دهانه متصل
adjoined
متصل کردن
connecting arrangement
ترتیب متصل
connectedly
بطور متصل
adjacent span
دهانه متصل
colligate
متصل کردن
cartridges
بخش متصل
link
متصل کردن
cartridge
بخش متصل
connected passes pawns
پیادههای رونده متصل
chockablock
بهم متصل وپیوسته
adjoins
افزودن متصل شدن
adjoined
افزودن متصل شدن
paralleling
تعداد آدرسهای متصل به هم
paralleled
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
shafting
میله بهم متصل
kirkyard
گورستان متصل بکلیسا
enjoined
بهم متصل کردن
parallelled
تعداد آدرسهای متصل به هم
connected load
بار خارجی متصل
catenate
پیوستن متصل کردن
pin
متصل کردن به گیرافتادن
pinned
متصل کردن به گیرافتادن
pinning
متصل کردن به گیرافتادن
abut
متصل بودن یاشدن
splicing
باهم متصل کردن
splices
باهم متصل کردن
spliced
باهم متصل کردن
splice
باهم متصل کردن
abuts
متصل بودن یاشدن
abutted
متصل بودن یاشدن
enjoin
بهم متصل کردن
enjoins
بهم متصل کردن
parallels
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelling
تعداد آدرسهای متصل به هم
adjoin
افزودن متصل شدن
connected load
بار متصل شده
corbel-course
زیر سری متصل
ballcock
سیفون و ابزار متصل به آن
ballcocks
سیفون و ابزار متصل به آن
enjoining
بهم متصل کردن
tie in
<idiom>
به چیزدیگری متصل کردن
united pawns
پیادههای متصل شطرنج
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
continous
متصل متوالی بدون وقفه
catena
سریهای متصل شده concatenate
united pressed pawns
پیادههای رونده متصل شطرنج
connection
اتصال یا چیزی که متصل میشود
adjacent
دو میدان متصل به دو گروه مجاور
concatenated data set
مجموعه داده ها متصل شده
connexions
اتصال یا چیزی که متصل میشود
to be connected
بهم پیوسته
[متصل]
بودن
untapped
<adj.>
متصل نشده
[در وسط مدار]
ligature
دو یاچند حرف متصل بهم
adnexa
قسمتهای متصل بهم زائده
interconnection
بخش ماده متصل به دو وسیله
grounded field
سیم پیچ متصل به زمین
gang hook
دو یا سه قلاب ماهیگیری متصل بهم
bond
متصل کردن چسباندن اتصال
dowel
بامیخ پرچ بهم متصل کردن
forests
تعداد درختهای ساختار داده متصل
camshaft
میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
camshafts
میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
forest
تعداد درختهای ساختار داده متصل
universal joint
دو میله متصل بهم وفا دربچرخش
to plug
متصل کردن
[الکترونیک یا مهندسی برق]
vestry
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestries
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
stemson
چوب منحنی شکل متصل بجلوکشتی
gang hook
دو یا سه قلاب ماهی گیری متصل بهم
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
drain
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
destinations
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
faceplate
صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
plowhead
چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
OLE container object
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
drains
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
draining
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drained
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
destination
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
mesh
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshing
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
ca
Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
meshes
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
associated file
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
peripheral
آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
interplane strut
پایه هایی که دو بال هواپیماهای دوباله را به هم متصل میکند
associated document
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
trailer camp
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
thins
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
AUI connector
اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
trailer park
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
object
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objected
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
shares
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
ring
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
direct objects
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
shared
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
bobber
کسی یا چیزی که متصل بالاوپایین رود یا داخل وخارج شود
objecting
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objects
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
track bolt
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
combinational
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
indirect objects
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
organometallic
ترکیباتی که در ان اتم فلزی به رادیکالهای الی متصل شده است
thin
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
wrist pin
پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
cantilever
تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
connector
در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی
ganged
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
GND
مدار الکتریکی متصل به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر
low power standby
خصوصیت حفظ انرژی در کامپیوترهای قابل حمل و صفحه تصویرهای متصل به آن
Dialer
امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
master slave computer system
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
microprocessors
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
microprocessor
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
label
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labeling
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labelled
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
labels
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس
tandem
دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
tandems
دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
reperforator
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
back end server
کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
back gear shaft
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
conferencing
بحث بین کاربران راه دور با استفاده از کامپیوترهای متصل به هم با مودم یا شبکه
PID
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com