| Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| panel |
نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد |
| panels |
نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
| scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
| PLV |
الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند |
| backs |
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد |
back |
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد |
| quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| scalar |
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد |
| representatives |
نمایشگر |
| showman |
نمایشگر |
| representative |
نمایشگر |
| showmen |
نمایشگر |
| display terminal |
پایانه نمایشگر |
| display unit |
واحد نمایشگر |
| indicator |
نمایشگر شاخص |
| monitors |
مونیتور نمایشگر |
| monitored |
مونیتور نمایشگر |
| monitor |
مونیتور نمایشگر |
| display tube |
لامپ نمایشگر |
| monochrome monitor |
نمایشگر تک رنگ |
| display console |
پیشانه نمایشگر |
| camcorder |
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون |
| camcorders |
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون |
| displays |
نمایشگر صفحه نمایش |
| display |
نمایشگر صفحه نمایش |
| visual display unit |
واحد نمایشگر بصری |
sound monitor |
صفحه نمایشگر صدا |
| displayed |
نمایشگر صفحه نمایش |
| displaying |
نمایشگر صفحه نمایش |
| mouse |
مقابل حساسیت Mouse |
| mouses |
مقابل حساسیت Mouse |
| Vivo |
قالب حمل ویدیو روی اینترنت |
| cursors |
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر |
| cursor |
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر |
| wimp |
POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW |
| wimps |
POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW |
| right |
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید |
| righting |
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید |
| righted |
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید |
| multimedia |
ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی |
| mouses |
فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse |
| mouse |
فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse |
| horizontal |
تعداد خط وطی در صفحه نمایش ویدیو که در ثانیه تنظیم میشود |
| ntsc |
انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند |
| data line |
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد |
| mouse |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
| mouses |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
| pattern |
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند |
| patterns |
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند |
| pic |
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel |
| paged |
کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد |
| page |
کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد |
| pages |
کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد |
| vdt |
Terminal Display Video ترمینال نمایش ویدئویی پایانه نمایشگر |
| joystick |
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند |
| joysticks |
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند |
| clicks |
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse |
| clicked |
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse |
| click |
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse |
| monochrome |
استاندارد آداپتور ویدیو در سیستمهای PC قدیمی که متن را در خط هایی از ستون ها نمایش میدهد |
| lorenz curve |
منحنی که نمایشگر انحراف توزیع درامداز وضع برابری کامل است |
double |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
| arrow pointer |
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید |
| doubled up |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
| doubled |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
| left handed mouse |
تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است |
| MCI |
دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای را میدهد مثل کارت صدا و قطعه ویدیو |
| MDA |
استاندارد آداپتور ویدیو که در سیستمهای PC ابتدایی به کار می رفت و متن را خط وطی از ستون ها نمایش میدهد |
| heaps |
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند |
| heaping |
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند |
| heap |
مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند |
| media |
دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای می دهند مثل کارت صدا و قطعه ویدیو |
| white book |
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند |
| playback rate scale factor |
نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد |
| D SUB connector |
ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود |
| Xerox PARC |
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است |
absolute address |
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند |
| multibank dynamic random access memory |
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود |
| MDRAM |
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود |
| hotspot |
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند |
| righted |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| right |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| click |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
| righting |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| mouse |
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی |
| mouses |
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی |
| clicked |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
| clicks |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
| Media Player |
برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو |
| DIA/DCA |
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن و ویدیو روی شبکه . بخشی از استاندارهای IBM SNA |
| multimedia |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
| pre imaging |
تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش |
| . The car is gathering momentum. |
اتوموبیل دارد دور بر می دارد |
| finder |
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse |
| light |
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد. |
| lightest |
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد. |
| lighted |
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد. |
| routing |
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد |
| mouses |
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد |
| mouse |
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد |
| desktop |
ترکیب نرم افزار خالص و سخت افزار اضافی که به کاربر امکان ویرایش ویدیو روی PC میدهد |
| apple desktop bus |
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند |
| mechanical mouse |
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند |
| ip |
واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی |
| mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
| mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
| random access |
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند |
| hottest |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
| button |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
| buttoned |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
| hotter |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
hot |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
| buttoning |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
| Ultimedia |
موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند |
| Walls have ears <idiom> |
دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح] |
| labor theory of value |
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد |
| saturated colour |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
| graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
zero insertion force socket |
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند] |
| drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
| dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
| drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
| enclave economices |
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند |
| walls here ears |
دیوار موش دارد موش گوش دارد |
chain |
دارد. |
| chains |
دارد. |
| he is ill with fever |
تب دارد |
| has |
دارد |
| he has worms |
دارد |
| hast |
او دارد |
| he has a rage for money |
دارد |
| there is a time for everything |
دارد |
| are there any remarks? |
دارد |
| heavy fighting is in progress |
دارد |
| it is usual with him |
عادت دارد |
| he speaks to the purpose |
قصدی دارد |
| he tops .0 metres |
یک مترونیم قد دارد |
| he has an axe to grind |
غرض دارد |
| he has an a. to grind |
مقصود دارد |
| Buttonhole |
کتی که در دو طرف دکمه دارد |
| Windows GDI |
بیتی دارد |
| the reason is manifold |
چنددلیل دارد |
| not a patch on |
چه دخلی دارد |
| walls have ears |
گوش دارد |
| there is a rumour that |
شهرت دارد که |
| it has sides |
سه پهلو دارد |
| There is a knack in it . |
یک فنی دارد |
| he is fifty |
تمام دارد |
| he is 0 years old |
او ده سال دارد |
| our library is well stocked |
خوبی دارد |
| leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , |
بزرگ دارد |
| it depends [on] |
بستگی دارد [به] |
| But one leg to the fowl. <proverb> |
مرغ یک پا دارد . |
| I owe him a dept of gratitude. |
حق بگردنم دارد |
| the reason is two fold |
دودلیل دارد |
| viruses |
وجود دارد |
| virus |
وجود دارد |
| the probability is |
احتمال دارد |
figure on <idiom> |
بستگی دارد به |
| what matter? |
چه اهمیت دارد |
| what the odds |
چه اهمیت دارد |
| what hurt is there in that |
چه زیانی دارد |
| he has a maggot in his head |
وسواس دارد |
| There is something wrong with the ... |
... عیب دارد. |
| god is |
خداوجود دارد |
| it is sufficiently stamped |
کسرتمبر دارد |
| He has a day off. |
او مرخصی دارد. |
| multungulate |
که بیش از دو سم دارد |
| he has a spite against me |
بامن لج دارد |
| She has a lovely ( nice ) voice. |
صدای قشنگه دارد |
| She has a subtle charm. |
جذابیت ظریفی دارد |
| He is distantly related to us . |
نسبت دوری با ما دارد |
| there removred revolution |
شورشی که شهرت دارد |
| He writes well . he wields a formidable pen . |
قلم خوبی دارد |
| She has engaging manners . |
رفتار گیرایی دارد |
| She has a delightfully mellow voice . |
صدای گرمی دارد |
| To bring pressure to bear . To exert pressure . |
فشار خون دارد |
| the switch is on |
برق جریان دارد |
He is against [opposed to] me . |
با من ضد است. [ضدیت دارد] |
| the work is in full swing |
کاربخوبی جریان دارد |
| She has a soft voice |
صدای نرمی دارد |
| the party is led by him |
او بر ان حزب ریاست دارد |
| well and good |
باشد چه ضرر دارد |
| what is that to you |
به شما جه دخلی دارد |
| rubrician |
کتاب نماز دارد |
| battery |
که یک باتری پشتیبان دارد |
| likelihood |
احتمال کلی دارد |
| Does it matter if I dont come ? |
اشکالی دارد اگرنیایم ؟ |
| lengths |
خط با طول جر حرف دارد |
| length |
خط با طول جر حرف دارد |
| what is wrong with that? |
مگراین چه عیبی دارد |
| bass |
کسی که صدای بم دارد |
| basses |
کسی که صدای بم دارد |
| the cat has nine lives |
سگ هفت جان دارد |
| that word is obsolescent |
ان واژه کم کم دارد مهجور |
| that bridge has openings |
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد |
| batteries |
که یک باتری پشتیبان دارد |
| The kettel is boiling. |
قوری دارد می جوشد |
| He takes my advice. He listens to me. |
از من حرف شنوایی دارد |
| She has a lovely (nice) voice. |
صدای قشنگه دارد |