Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
slapstick |
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا |
|
|
Other Matches |
|
horselaugh |
خنده بلند وپر سر وصدا |
ballyhoo |
نمایش پر سر وصدا |
gaud |
نمایش پرسر وصدا و تو خالی |
comedies |
نمایش خنده دار |
comedy |
نمایش خنده دار |
comic opera |
نمایش خنده دار |
farce |
نمایش خنده اور |
farces |
نمایش خنده اور |
opera comique |
نمایش خنده اور |
mime |
نمایش خنده اور |
mimed |
نمایش خنده اور |
miming |
نمایش خنده اور |
mimes |
نمایش خنده اور |
comedietta |
نمایش کوتاه خنده دار |
afterpiece |
نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ |
fullest |
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد. |
full |
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد. |
stations |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
stationed |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
attribute |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
attributing |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
attributes |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
sportiveŠetc |
خنده کن خنده وبازی کن |
text |
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند |
analog |
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
texts |
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند |
bobbery |
سر وصدا |
high sounding |
پر سر وصدا |
high-sounding |
پر سر وصدا |
scrimmager |
پر سر وصدا |
serene |
بی سر وصدا |
racket |
سر وصدا |
racquets |
سر وصدا |
noises |
سر وصدا |
noise |
سر وصدا |
tumultuary |
پر سر وصدا |
racquet |
سر وصدا |
obstreperous |
پر سر وصدا |
messan |
سگ پر سر وصدا |
loudmouthed |
پر سر وصدا |
rumbler |
پر سر وصدا |
to hush up |
سر وصدا |
pother |
سر وصدا جنجال |
whoopla |
جنجال و سر وصدا |
puffery |
تبلیغات پر سر وصدا |
roarer |
ادم پر سر وصدا |
collieshangie |
دعوای پر سر وصدا |
focusses |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
focussed |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
focussing |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
focused |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
focuses |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
focus |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
colours |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
colour |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
rowdyism |
ایجاد سر وصدا و اشوب |
swash |
با سر وصدا چیزی راشستن |
powwow |
مجلس انس پر سر وصدا |
(All) hell broke loose. <idiom> |
خیلی پر سر وصدا و شلوغ بود. |
donnybrook |
فریاد پرسر وصدا هیاهو |
It's sheer pandemonium. <idiom> |
خیلی پر سر وصدا و شلوغ است. |
peer to peer network |
شبکه همراه به همراه |
NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
scanned |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scans |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scan |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
images |
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند |
monitors |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
monitored |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
screenful |
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
monitor |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
image |
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.] |
menu |
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش |
intermezzo |
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی |
name part |
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند |
graphic |
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد |
menus |
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش |
page |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
paged |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
pages |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
text |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
animation |
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش |
roll scroll |
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود |
screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
animations |
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش |
screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
edit |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
edited |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
dress rehearsal |
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند |
pop down menu |
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب |
dress rehearsals |
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند |
window |
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
previews |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
preview |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
texts |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
marching display |
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است |
dotting |
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش |
animations |
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید |
formats |
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون |
animation |
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید |
dot |
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش |
ansi |
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند |
resolution |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
resolutions |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
non destructive cursor |
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند |
wetzel |
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد |
format |
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون |
areas |
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند |
area |
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند |
composition and make up terminal |
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد |
splash screen |
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود |
enhancing |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
graphics |
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات |
mats |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
high resolution bit mapped display |
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش |
enhance |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
enhanced |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
mat |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
enhances |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
snowed |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
screening, screenings |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
screened |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
screen |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
snows |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snow |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snowing |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
screens |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
resolutions |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
alphanumeric |
وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد |
resolution |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
roughhouse |
بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن |
data scope |
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد |
scrolls |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
scroll |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
enhanced |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
enhancing |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
enhances |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
enhance |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
to put on the stage |
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن |
divertissement |
بالت یا نمایش بین پردههای نمایش |
format |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
formats |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
antialiasing |
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود |
laughed |
خنده |
laughs |
خنده |
laugh |
خنده |
laughing |
خنده |
irrision |
خنده |
laughter |
خنده |
belly laugh |
خنده از ته دل |
menus |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
graphics |
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود |
menu |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
risibility |
خنده داربودن |
funniest |
خنده دار |
funny |
خنده دار |
tricksy |
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن |
laugh away |
با خنده گذراندن |
laugh down |
با خنده از رو بردن |
titters |
خنده تو دزدیده |
funnier |
خنده دار |
risible faculty |
استعداد خنده |
to laugh away |
با خنده گذراندن |
fleer |
خنده نیشدار |
comic |
خنده دار |
farcical |
خنده اور |
sarcasm |
زهر خنده |
laugh |
صدای خنده |
boisterous laughter |
خنده بلند |
risible |
خنده اور |
laughing |
خنده اور |
laughable |
خنده دار |
hilarious |
خنده دار |
howler |
خنده اور |
howlers |
خنده اور |
A forced laugh. |
خنده زورکی |
nicker |
خنده کردن |
To burst with laughter. |
از خنده غش کردن |
crack up <idiom> |
از خنده ترکیدن |
laughing stock |
مایهی خنده |
lusory |
بازی کن خنده کن |
gaff |
خنده بلند |
laughter is infectious |
خنده مسری |
humorous |
خنده اور |
laughingstock |
مایه خنده |
laugher |
خنده کننده |
laughed |
صدای خنده |
comics |
خنده دار |
queerest |
خل خنده دار |
tittered |
خنده تو دزدیده |
titter |
خنده تو دزدیده |
ludicrous |
خنده اور |
queer |
خل خنده دار |
sniggers |
خنده استهزاامیز |
grinning |
خنده نیشی |
sniggering |
خنده استهزاامیز |
grinned |
خنده نیشی |