Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
proxy
نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
Other Matches
general meeting of share holders
مجمع عمومی صاحبان سهام
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
general assembly
مجمع عمومی
general meeting
مجمع عمومی
annual general meeting
مجمع عمومی سالانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالیانه
AGMs
مجمع عمومی سالانه
AGM
مجمع عمومی سالانه
general meeting
مجمع عمومی شرکت
statutory meeting
مجمع عمومی قانونی
extraordinary general meeting
مجمع عمومی فوق العاده
deputy
وکیل نماینده
deputies
وکیل نماینده
economic and social council
به نیابت از طرف مجمع عمومی است
general assmbly of the united nations
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
syndic
نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
he voted by proxy
بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
general stock
سهام عمومی
public a
وکیل عمومی
prosecture
وکیل عمومی
counsel for the crown
وکیل عمومی
bondholder
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
law officers of the crown
وکیل عمومی دادیار
briefest
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
disbar
سلب صلاحیت از وکیل کردن ممنوع الوکاله کردن وکیل اخراج وکیل از کانون وکلاء
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
practitioner
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioners
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
bunkcombe
نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
stop loss order
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
stoporder
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend
سهام صادره بابت سود سهام
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock jobber
محتکر سهام دلال سهام
barrister
وکیل مشاور وکیل دعاوی
barristers
وکیل مشاور وکیل دعاوی
retainer
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
men of property
صاحبان املاک
equity
حق صاحبان شرکت
equities
حق صاحبان شرکت
men of position
صاحبان مقام
men of place
صاحبان مقام یا منصب
chamber of shipping
انجمن صاحبان کشتی
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
handicap stake
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
corporative state
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
lawyers and laymen
وکیل و غیر وکیل
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
miracle play
نمایش بخشی از زندگی پیغمبران یا صاحبان کشف وکرامت
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
societies
مجمع
convent
مجمع
center
مجمع
society
مجمع
convents
مجمع
conventions
مجمع
assembly
مجمع
meeting
مجمع
convention
مجمع
meetings
مجمع
archipelago
مجمع الجزایر
the common wealth of learning
مجمع ادبا
constellation
مجمع الکواکب
archipelagos
مجمع الجزایر
lague
مجمع اتحادیه
clubs
کانون مجمع
clubbed
کانون مجمع
club
کانون مجمع
assembly
مجمع نشست
clubbing
کانون مجمع
constellations
مجمع الکواکب
national convention
مجمع ملی
lague of nations
مجمع اتقاق ملل
jamboree
مجمع پیشاهنگان خوشی
unlawful assembly
مجمع غیر قانونی
jamborees
مجمع پیشاهنگان خوشی
international meeting
مجمع بین المللی
philippine islands
مجمع الجزایر فیلیپین
leaguer
عضو مجمع اتفاق ملل
leagues
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
indignation meeting
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
league
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
nordic council
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
steering committee
کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
approval by acclamation
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
liquidate
سهام
liquidated
سهام
portfolios
سهام
liquidates
سهام
secular trend
سهام
holding
سهام
liquidating
سهام
stock
سهام
portfolio
سهام
stocked
سهام
delegated
وکیل
deputy
وکیل
counselors
وکیل
delegate
وکیل
counsels
وکیل
lieutenants
وکیل
lieutenant
وکیل
delegates
وکیل
letter of attorney
وکیل
delegating
وکیل
agent
وکیل
mandatary
وکیل
proctor
وکیل
representative
وکیل
counsellors
وکیل
counsellor
وکیل
procurators
وکیل
procurator
وکیل
representatives
وکیل
counsel
وکیل
deputies
وکیل
counseled
وکیل
counselled
وکیل
counselling
وکیل
deligate
وکیل
gentleman of the long robe
وکیل
surrogates
وکیل
attorneys
وکیل
factors
وکیل
lawyer
وکیل
syndic
وکیل
attorney
وکیل
proxy
وکیل
agents
وکیل
surrogate
وکیل
solicitors
وکیل
lawyers
وکیل
solicitor
وکیل
factor
وکیل
assignee
وکیل
dividened
سود سهام
ordinary share
سهام معمولی
bourse
بازار سهام
bullish stocks
سهام رو به ترقی
deferred share
سهام موجل
stock
سهام سرمایه
PR
سهام ممتاز
bearer shares
سهام بی نام
ordinary share
سهام عادی
government stock
سهام دولت
preferential shares
سهام ممتازه
gilt edged shares
سهام ممتازه
stocked
سهام سرمایه
inscribed stock
سهام نامدار
registered shares
سهام بانام
bourse
[in a non-English-speaking country]
بورس سهام
stock exchange
بورس سهام
fixed portion
سهام معینه
bank stock
سهام بانک
growth stocks
سهام پر سود
ordinary shares
سهام عادی
blue chip
سهام مرغوب
preference shares
سهام ممتاز
preference shares
سهام ممتازه
preferred shares
سهام ممتاز
preferred shares
سهام مقدم
preferred stock
سهام ممتازه
stock_broker
دلال سهام
conversion of shares
تبدیل سهام
debenture stock
سهام قرضه
propertied
سهام دار
dividend
سود سهام
privileged shares
سهام ممتاز
dividends
سود سهام
stock broker
دلال سهام
blue-chip
سهام مرغوب
common stocks
سهام عادی
stock exchange
بورس سهام
share warrant
گواهینامه سهام
stock exchanges
بورس سهام
joint shares
سهام مشترک
holding
دارائی سهام
common stock
سهام عادی
to buy into
سهام خریدن در
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com