English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English Persian
conduct grade نمره انضباط
Other Matches
discipline انضباط
disciplining انضباط
disciplines انضباط
disciplinarian اهل انضباط
disciplinal اهل انضباط
fire discipline انضباط اتش
sound discipline انضباط صوتی
disciplinarians اهل انضباط
disciplinary اهل انضباط
disciplinable انضباط پذیر
radio dicipline انضباط رادیویی
camouflage dicipline انضباط استتار
self discipline انضباط نفس تادیب
stern discipline انضباط سخت و محکم
radio dicipline انضباط مکالمه بی سیم
circuit discipline رعایت انضباط مدار
road clearance انضباط و نظم حرکت در جاده
martinet ادم با انضباط وسخت گیر سخت گیری وانضباط خشک منجنیق سنگ انداز
martinets ادم با انضباط وسخت گیر سخت گیری وانضباط خشک منجنیق سنگ انداز
thread fineness نمره نخ
grade نمره
grades نمره
score نمره
yarn count نمره نخ
scored نمره
scores نمره
t score نمره T
numerals نمره
marks نمره
mark نمره
numeral نمره
test score نمره ازمون
evaluation score نمره ازمایش
sigma score نمره معیار
evaluation score نمره ارزیابی
error score نمره خطا
unweighted score نمره غیروزنی
deviation score نمره انحراف
derived score نمره اشتقاقی
grade score نمره کلاسی
grader نمره گذار
graphic score نمره نگارهای
test value نمره ازمون
time score نمره زمانی
raw score نمره خام
real score نمره واقعی
total score نمره کامل
true score نمره حقیقی
stanine score نمره نه بخشی
percentile score نمره صدکی
standard score نمره معیار
main score نمره اصلی
lie score نمره دروغگویی
weighted score نمره وزنی
gross score نمره خام
ipsative score نمره نسبی
composite score نمره مرکب
score نمره اوردن
number نمره شمردن
number نمره دادن به
numbers نمره شمردن
numbers نمره دادن به
grades نمره دادن
grade نمره دادن
score چوب خط نمره
graded نمره دار
grading نمره گذاری
scored چوب خط نمره
scored نمره اوردن
scores چوب خط نمره
gain score نمره افزوده
additional score نمره اضافی
scores نمره اوردن
accuracy score نمره دقت
numbering نمره زنی
scoring نمره گذاری
subjective scoring نمره گذاری ذهنی
scoring key کلید نمره گذاری
standardized score نمره بهنجار شده
transmuted score نمره تبدیل شده
normalized score نمره هنجار شده
The car had no licence ( number ) plate . اتوموبیل بی نمره بود
differential scoring نمره گذاری افتراقی
observed score نمره مشاهده شده
corrected score نمره اصلاح شده
conspect reliability پایایی نمره گذاران
configural scoring نمره گذاری طرحی
point نمره درس پوان
page صفحات را نمره گذاری کردن
paged صفحات را نمره گذاری کردن
pages صفحات را نمره گذاری کردن
predicted score نمره پیش بینی شده
telephone dial صفحه نمره گیر تلفن
marks نمره گذاری کردن علامت
mark نمره گذاری کردن علامت
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
I give you full marks for that . نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
The shoes are a size too big for my feet. کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
outpoint سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
sound discipline انضباط صدا یا جلوگیری ازسر و صدا
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
dialed تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
disciplining نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
calling dial صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com