Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
English
Persian
sight form
نمونه رصد
Search result with all words
node
محل برخورد بردارهادر نمونه برداری
nodes
محل برخورد بردارهادر نمونه برداری
poll
نمونه برداشتن
polled
نمونه برداشتن
polls
نمونه برداشتن
copied
نمونه ساختن
copied
نمونه
copied
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copies
نمونه ساختن
copies
نمونه
copies
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy
نمونه ساختن
copy
نمونه
copy
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copying
نمونه ساختن
copying
نمونه
copying
تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
survey
نمونه گیری
surveyed
نمونه گیری
surveys
نمونه گیری
model
نمونه
model
نمونه قرار دادن
model
نمونه اصلی
modeled
نمونه
modeled
نمونه قرار دادن
modeled
نمونه اصلی
modelled
نمونه
modelled
نمونه قرار دادن
modelled
نمونه اصلی
models
نمونه
models
نمونه قرار دادن
models
نمونه اصلی
wire
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
precedent
نمونه
precedent
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents
نمونه
precedents
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
sample
نمونه
sample
واحد نمونه
sample
نمونه گرفتن
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
نمونه برداری کردن
sample
نمونه قراردادن
sample
نمونه کالا
sampled
نمونه
sampled
واحد نمونه
sampled
نمونه گرفتن
sampled
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled
نمونه برداری کردن
sampled
نمونه قراردادن
sampled
نمونه کالا
schema
نمونه
schemata
نمونه
progenitor
نمونه
progenitors
نمونه
broadcast
تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
broadcasts
تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
sampler
نمونه بردار
samplers
نمونه بردار
instance
نمونه
instances
نمونه
typical
یک نمونه بارز
typical
نمونه نوعی
prototype
نمونه اصلی شکل اولیه
prototype
نمونه اولیه
prototype
نمونه نخستین
prototype
مدل نمونه اولیه
prototype
نمونه ازمایشی
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototypes
نمونه اصلی شکل اولیه
prototypes
نمونه اولیه
prototypes
نمونه نخستین
prototypes
مدل نمونه اولیه
prototypes
نمونه ازمایشی
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
typically
به طور نمونه یا رمز
showpiece
نمونه ممتاز ویژه نمایش
showpieces
نمونه ممتاز ویژه نمایش
archetype
نمونه اولیه
archetypes
نمونه اولیه
cell
فرف نمونه
cells
فرف نمونه
core
نمونه مواد حفاری
cores
نمونه مواد حفاری
pattern
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern
نمونه
pattern
بطور نمونه ساختن
patterns
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
patterns
نمونه
patterns
بطور نمونه ساختن
cartoon
نقشه نمونه عکس مضحک
cartoons
نقشه نمونه عکس مضحک
classic
مطابق بهترین نمونه
classics
مطابق بهترین نمونه
samples
نمونه کالا
paradigm
نمونه
paradigms
نمونه
piece
سکه نمونه
pieces
سکه نمونه
Other Matches
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
module
نمونه
copyslip
نمونه
formats
نمونه
calligraph
نمونه
representatives
نمونه
representative
نمونه
typed
نمونه
types
نمونه
exemplars
نمونه
typicalness
نمونه
exemplar
نمونه
format
نمونه
ensample
نمونه
type
نمونه
examples
نمونه
strickle
نمونه
example
نمونه
foretype
نمونه
forme
نمونه
paragon
نمونه
paragons
نمونه
specimen
نمونه
modules
نمونه
specimens
نمونه
sampling
نمونه
breadboard
نمونه
probability sample
نمونه احتمالاتی
exemplum
مثال نمونه
phony
مدل یا نمونه
pilot plant
کارخانه نمونه
pilot plant
کارگاه نمونه
pilot model
نمونه ازمایشی
pattern making
نمونه سازی
ladle samble
نمونه پاتیل
breadboard
نمونه تابلویی
pilot production
تولید نمونه
core sample
نمونه استوانهای
biased sample
نمونه سودار
emulation
نمونه سازی
emulator
نمونه ساز
demo
نمونه نمایشی
exemplarily
بطور نمونه
exemplification
نمونه اوری
for example
برای نمونه
foretype
نمونه قبلی
coring
نمونه گیری
free sample
نمونه مجانی
g
نمونه معیار
holotype
نمونه شاخص
by the square
مطابق نمونه
tokenism
نمونه کاری
tokenism
نمونه نمایی
work sample
نمونه کار
vial
شیشه نمونه
unknown sample
نمونه مجهول
typification
تعیین نمونه
per sample
طبق نمونه
patterning
نمونه سازی
type of use
نمونه کاربرد
typicality
نمونه علامت
typical sample
نمونه نوعی
sample size
حجم نمونه
sample distribution
توزیع نمونه
sample data
داده نمونه
sample cell
فرف نمونه
representative sample
نمونه معرف
reference pilot
نمونه مرجع
random sample
نمونه تصادفی
quota sample
نمونه سهمیه
prototyping
ساخت یک نمونه
sample size
بزرگی نمونه
samplery
نمونه برداری
samplery
نمونه گیری
typical galaxy
کهکشان نمونه
typal
شبیه نمونه
test specimen
نمونه ی ازمایش
test specimen
نمونه ازمایش
test specimen
نمونه ازمایشی
test piece
نمونه ازمایش
test piece
نمونه ازمایشی
test model
نمونه ی ازمایش
portfolio
نمونه محصول
specimen signature
نمونه امضاء
screamer
نمونه بسیارخوب
protoplast
نمونه اصل
modeling
نمونه سازی
sampling
نمونه گیری
standard
نمونه قانونی
gauged
سنجیدن نمونه
gauge
سنجیدن نمونه
parables
قیاس نمونه
parable
قیاس نمونه
typified
نمونه دادن
typified
نمونه بودن
typifies
نمونه دادن
typifies
نمونه بودن
typify
نمونه دادن
typify
نمونه بودن
typifying
نمونه دادن
typifying
نمونه بودن
gauges
سنجیدن نمونه
sampling
نمونه برداری
standards
نمونه قانونی
split spoon
قاشق نمونه برداری
split ring
فنر نمونه گیر
representative firm
بنگاه تولیدی نمونه
sampling error
خطای نمونه گیری
sampling error
اشتباه نمونه گیری
sampling equipment
دستگاه نمونه گیر
sampling population
جامعه نمونه گیری
sampling rate
نرخ نمونه برداری
sampling distribution
توزیع نمونه گیری
sampling bias
سوداری نمونه گیری
sampling theory
نظریه نمونه گیری
sampling unit
واحد نمونه گیری
she was a model of besuty
نمونه زیبایی بود
stratified sampling
نمونه گیری لایهای
blood sample
واحد نمونه خون
proofreads
نمونه خوانی کردن
tensile test piece
نمونه ازمون کششی
tensile test specimen
نمونه ازمون کششی
tensile test specimen
نمونه ازمایش کشش
time sampling
نمونه گیری زمانی
to pattern out
نمونه شدن برای
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
transverse test specimen
نمونه ازمایش عرضی
two stage sampling
نمونه گیری دو مرحلهای
proofread
نمونه خوانی کردن
proofreading
نمونه خوانی کردن
representative consumer
مصرف کننده نمونه
core drill
مته نمونه بردار
module
مدلهای نمونه ساختمانی
ideals
مطابق نمونه واقعی
reconstruction
نمونه مطابق اصل
modules
مدلهای نمونه ساختمانی
ideals
نمونه کامل فرضی
cube strength
مقاومت نمونه مکعبی
biased sampling
نمونه برداری غیرتصادفی
ideal
نمونه کامل فرضی
bottle silt sampler
نمونه برداری با بطری
fallout pattern
نمونه ریزش اتمی
cluster sampling
نمونه گیری خوشهای
nonrandom sample
نمونه غیر تصادفی
compression specimen
نمونه ازمایش فشاری
core barrel
لوله نمونه بردار
core drilling
نمونه برداری با مته
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
double sampling
نمونه گیری چندگانه
concrete core
نمونه استوانهای بتن
leading case
نمونه یاسابقه قضائی
compression test specimen
نمونه ازمون فشاری
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
mock up
مدل جنگی نمونه
mock up
نمونه نمایشی کالا
activity sampling
نمونه گیری از فعالیت
reconstructions
نمونه مطابق اصل
area sampling
نمونه گیری منطقه یی
quota sampling
نمونه گیری سهمیهای
antitype
نمونه یا مصداق چیزی
ideal
مطابق نمونه واقعی
auger
مته نمونه برداری
random sample
نمونه گیری تصادفی
random sampling
نمونه گیری تصادفی
autopolling
خود نمونه برداری
quintes sence
نمونه کامل جوهرپنجم
accumulative sampling
نمونه گیری پیاپی
proof sheet
نمونه غلط گیری
area sampling
نمونه گیری منطقهای
polling list
سیاهه نمونه برداری
showdowns
نمونه نشان دادن
behavior sampling
نمونه گیری از رفتار
showdown
نمونه نشان دادن
bed load sampling
نمونه برداری از بار کف
exemplary
ستوده نمونه وسرمشق
test town
شهرمورد نمونه گیری
domal sampling
نمونه گیری خانواری
cross section
برش متقاطع نمونه یا حد وسط
controlled sampling
نمونه گیری کنترل شده
sampling in motion
نمونه برداری در حال انتقال
sampling
نمونه برداری مزه کردن
You may know by a hanful the whole sack .
<proverb>
مشت نمونه خروار است .
stratified random sampling
نمونه گیری لایهای تصادفی
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
systematic random sampling
نمونه گیری تصادفی منظم
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
simple randon sampling
نمونه گیری تصادفی ساده
sd
انحراف معیار گروه نمونه
sampling variability
تغییر پذیری نمونه گیری
sampling servo
دستگاه نمونه گیری خودکار
prover
نمونه گرفتن محک زدن
standard
نمونه قبول شده معین
standards
نمونه قبول شده معین
acceptance sampling
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
thief sample
نمونه مایع مخزن ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com