Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
Other Matches
parting salute	سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
I'm sick of that jike, cut it out, can't you?	حالم از این جوک به هم می خورد، ساکت شو. نمیتونی؟
To stand at the salute.	بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluted	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery	توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
saluting	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes	احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
hand salute	سلام نظامی دادن سلام نظامی
all hail	سلام
ave	سلام
allhail	سلام
greet	: سلام
greeted	: سلام
good afternoon	سلام
salaam	سلام
salaamed	سلام
howdy	سلام !
salaaming	سلام
salaams	سلام
saluting	سلام
kind regards	سلام
hullo	سلام
salutation	سلام
salutations	سلام
greets	: سلام
salute	سلام
saluted	سلام
salutes	سلام
regards	سلام
regarded	سلام
regard	سلام
hello	سلام
greetings	سلام
greeting	سلام
salaamed	سلام کردن
salaam	سلام کردن
hellos	سلام کردن
to take the salute	سلام گرفتن
hallos	سلام کردن
hello	سلام کردن
hullos	سلام کردن
take the salute	سلام گرفتن
saluted	سلام دادن
blank catridge	گلوله سلام
color salute	سلام به پرچم
gun salute	تیر سلام
half cap	نیم سلام
minute gun	توپ سلام
salute	سلام دادن
salutes	سلام دادن
nodding acquaintance	سلام علیک
saluting	سلام دادن
saluting gun	توپ سلام
admirals' march	سلام تیمساری
to give the time of day	سلام کردن
hailing	سلام کردن
hailing	: سلام درود
hailed	سلام کردن
salaaming	سلام کردن
hailed	: سلام درود
hail	سلام کردن
hail	: سلام درود
greetings	سلام کننده
greeting	سلام کننده
hails	: سلام درود
hails	سلام کردن
stye	سنده سلام
sty	سنده سلام
styes	سنده سلام
sties	سنده سلام
full dress	لباس سلام
salaams	سلام کردن
to return a greeting	جواب سلام دادن
fire salute	توپ سلام انداختن
They greeted each other.	با هم سلام وتعارف کردند
hail	سلام برشما باد
Remember me to him.	سلام من را به او برسان. [مرد]
hails	سلام برشما باد
Give him my regards.	سلام من را به او برسان. [مرد]
give my r. s to him	سلام مرابه او برسانید
to fire salute	توپ سلام انداختن
hailed	سلام برشما باد
Please give him my (best) regards.	سلام مرا به اوبرسانید
curtsey	سلام یاتواضع کردن
curtseying	سلام یاتواضع کردن
curtsied	سلام یاتواضع کردن
curtsies	سلام یاتواضع کردن
curtsy	سلام یاتواضع کردن
curtsying	سلام یاتواضع کردن
to make a curtsy	سلام زنانه کردن
hailing	سلام برشما باد
saluter	سلام دهنده یاکننده
to salute an officer	افسری را سلام دادن
peace be with you	سلام برشما باد
evening gun	توپ سلام شامگاه
Everyone sends their regards to you.	همگی بهت سلام رسوندن.
salutations	تعارف سلام اول نامه
salutation	تعارف سلام اول نامه
levee	سلام عام بارعام دادن
he has an axe to grind	سلام لربی طمع نیست
half cap	سلام با اندک تکانی درکلاه
To greet someone . To exchange greetings with someone.	با کسی سلام وتعارف کردن
To take the salute.	جواب سلام ( نظامی ) رادادن
present arms	سلام درحال پیش فنگ
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
To be a nodding acquaintance of someone .	با کسی سلام وعلیک داشتن
gratulate	تبریک گفتن سلام کردن
personal salute	تیر سلام برای افراد
personal salute	مراسم سلام افراد برجسته
faceless	معمولی
ferial	معمولی
copybook	معمولی
received	معمولی
open cheque	چک معمولی
light water	اب معمولی
run-of-the-mill <idiom>	معمولی
usu	معمولی
wonted	معمولی
longhand	خط معمولی
routinely	معمولی
ordinary	معمولی
normal	معمولی
standards	معمولی
conventional	معمولی
routine	معمولی
routines	معمولی
standard	معمولی
to do make or pay obeisance to	بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
normal	عادی معمولی
everyday	معمولی مبتذل
standard motor	موتور معمولی
medium lampholder	سرپیچ معمولی
mass concrete	بتن معمولی
standard trench	سنگر معمولی
man in the street	فرد معمولی
hepatica	غافث معمولی
street virus	ویروس معمولی
the a merchant	سوداگر معمولی
charge hand	کارگر معمولی
workaday	معمولی عادی
white mulatto	توت معمولی
nonstandard	غیر معمولی
standard gauge	اندازه معمولی
ornary	عادی معمولی
ornery	عادی معمولی
standard	طبیعی یا معمولی
rudas	پست معمولی
rock brake	بسفایج معمولی
standards	طبیعی یا معمولی
piper nigrum	فلفل معمولی
plain concrete	بتن معمولی
ranko	سرباز معمولی
ordinary share	سهام معمولی
single precision	با دقت معمولی
normal good	کالای معمولی
normal interval	فاصله معمولی صف
standard brick	اجر معمولی
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
standard bar	میله معمولی
onery	عادی معمولی
ordinal type	نوع معمولی
ordinary clay	خاک رس معمولی
unselected clay	خاک رس معمولی
procedure message	پیام معمولی
ethanol	الکل معمولی
undressing	جامه معمولی
common link	حلقه معمولی
mulberry	توت معمولی
common	معمولی متعارفی
commoners	معمولی متعارفی
commonest	معمولی متعارفی
general	کلی معمولی
undresses	جامه معمولی
undress	جامه معمولی
civil time	ساعت معمولی
mean	پست معمولی
banal	مبتذل معمولی
meaner	پست معمولی
meanest	پست معمولی
commonplace	معمولی مبتذل
complemented	تعارفات معمولی
complementing	تعارفات معمولی
complements	تعارفات معمولی
ap seogi	ایستادن معمولی
ethyl alcohol	الکل معمولی
general	معمولی و نه مخصوص
mulberries	توت معمولی
irregular	غیر معمولی
complement	تعارفات معمولی
typical <adj.>	بافت معمولی
general cargo	کالای معمولی
wrought iron	اهن معمولی
American bond	آجرچینی معمولی
generals	معمولی و نه مخصوص
ambient	پس زمینه معمولی
common whipping	بست معمولی
generals	کلی معمولی
parting shots	تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot	تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com