English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
potential نهانی پنهانی
Other Matches
surreptitiously نهانی
jackes نهانی
last نهانی
lasted نهانی
lasts نهانی
backstair نهانی
surreptitious نهانی
undercover نهانی
subterranean نهانی
occult نهانی
backstairs نهانی
secrets نهانی
secret نهانی
covertly نهانی
necessary house نهانی
in concealment نهانی
on the quiet نهانی
on the sly نهانی
privily نهانی
subterraneous نهانی
suberranean نهانی
clandestinely نهانی
underhand نهانی
by stealth نهانی
spy into نهانی دیدن
kabbala رازیاعلم نهانی
tip-offs اطلاع نهانی
tip-off اطلاع نهانی
tip off اطلاع نهانی
furtive پنهان نهانی
f.marriage عروس نهانی یازیرجلی
potentially با داشتن استعداد نهانی
irreptitious نهانی داخل شده
potentialities عاملیت بالفعل استعداد نهانی
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
potentiality عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potential energy انرژی نهانی نیروی ذخیره
fully از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
potential دارای استعداد نهانی پتانسیل
deep laid امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
cryptographic پنهانی
taking refuge پنهانی
deliescence پنهانی
latently به پنهانی
hugger mugger پنهانی
hideousness پنهانی
covert پنهانی
concealed پنهانی
furtiveness پنهانی
hiding پنهانی
hidings پنهانی
occultness پنهانی
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
intriguingly با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
latency پنهانی ناپیدایی
latency مرحله پنهانی
under hand درنهان به پنهانی
sneak حرکت پنهانی
privacy پوشیدگی پنهانی
sneaked حرکت پنهانی
sneaks حرکت پنهانی
clandestine سازمان پنهانی
abditory انبار پنهانی
cache memory حافظه پنهانی
encryption پنهانی کردن
covert operations عملیات پنهانی
cryptogram پیام پنهانی
to be in cahoots with somebody [ to connive with somebody] [to make common cause with somebody] <idiom> همدستی پنهانی با کسی
encryption algorithm الگوریتم پنهانی کردن
secrecy پنهانی بودن سریت
autotelic دارای عزم پنهانی
undercurrents عمل پنهانی زیر موج
undercurrent عمل پنهانی زیر موج
self discovery کشف باطن واستعدادهای نهانی ونقاط ضعف خود شناسایی نفس
to skive off early [British English] با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to decamp با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
tamper مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
bugged اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
it is wrapt in mystery پوشیده است نهانی است
to have a nibble پنهانی تکه تکه [کوچک] خوردن
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com