Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
dada	بابا
Skip it ! come off it !	ول کن بابا !
you don't say so?	نه ! نه بابا!
papas	بابا
papa	بابا
C'mon! [Come on!]	ای بابا!
daddy	بابا
pa	بابا
stepdame	زن بابا
baba	بابا
papd	بابا
daddies	بابا
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
dad	بابا باباجان
dads	بابا باباجان
poppa	پدر بابا
For goodness sake ,how do I know?	بابا من چه می دانم ؟
I take my hat off to you.	بابا ایوالله
It cant be all that bad.	نه بابا اینقدر هم بد نیست
burdock root	ریشه بابا ادم
the adventures of ali baba	سرگذشت علی بابا
daddy-long-legs	بابا لنگ دراز
I cant be bothered. bother the flies!	برو بابا حوصله داری !
outdpokenness	رک گویی
soliloquy	تک گویی
soliloquies	تک گویی
one would say	گویی
as thought	گویی
ingenuousness	رک گویی
pauciloquy	کم گویی
free spokenness	رک گویی
scandal	بد گویی
candor	رک گویی
scandals	بد گویی
hypologia	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
downrightness	رک گویی
laconic speech	کم گویی
plain speaking	رک گویی
candour	رک گویی
so to peaking	گویی
knop	گویی
to stab in the back	بد گویی
jests	بذله گویی
bullshit	گزافه گویی
divagation	پریشان گویی
divination	غیب گویی
echolalia	پژواک گویی
echophrasia	پژواک گویی
extemporization	بالبداهه گویی
facetiousness	بذله گویی
rants	بیهوده گویی
word salad	اشفته گویی
gratulation	تبریک گویی
wittiness	لطیفه گویی
door-knob	دستگیره گویی
free spokenness	ساده گویی
leasing	دروغ گویی
witticism	بذله گویی
witticisms	بذله گویی
agitolalia	شتابان گویی
tachylalia	شتابان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
ambage	ابهام گویی
ranten	بیهوده گویی
wittiness	بذله گویی
waggery	بذله گویی
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
poeticism	شعر گویی
prate	یاوه گویی
pseudology	دروغ گویی
stilted speech	مطنطن گویی
reticency	سکوت کم گویی
revilement	ناسزا گویی
rhodomontade	گزاف گویی
rodomontade	گزاف گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
self contradiction	تناقض گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
so to speak	چنانکه گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
to speak ill of	بد گویی کردن از
idioglossia	نامفهوم گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
idiolalia	مهمل گویی
unreserve	بی پرده گویی
iterance	باز گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
polyphrasia	پریشان گویی
lallation	کودکانه گویی
logorrhea	پراکنده گویی
tympany	گزافه گویی
metonymy	به تقریب گویی
missatement	خلاف گویی
soliloquize	تک گویی کردن
knocked	بد گویی کردن از
disclosures	بی پرده گویی
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
ironies	وارونه گویی
disclosure	بی پرده گویی
knobs	دستگیره گویی
knob	دستگیره گویی
incoherence	گسسته گویی
contradictions	خلاف گویی
contradiction	خلاف گویی
improvisation	بدیهه گویی
irony	وارونه گویی
invective	ناسزا گویی
repetition	باز گویی
knock	بد گویی کردن از
gossip	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossips	اراجیف بد گویی
jest	بذله گویی
wits	بذله گویی
wit	بذله گویی
ellipsis	بریده گویی
knocks	بد گویی کردن از
repetitions	باز گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
exaggeration	گزافه گویی
jocosely	بذله گویی
jocose	بذله گویی
reticence	سکوت کم گویی
piffle	مهمل گویی
verbosity	اطناب گویی
restatements	باز گویی
restatement	باز گویی
rant	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
ranted	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
overstates	گزافه گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
overstating	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
bullshit	چرند گویی کردن
quirks	مزاجی تناقض گویی
natter	یاوه گویی کردن
nattered	یاوه گویی کردن
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
bounces	جست گزاف گویی
overstated	گزافه گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی
witticisms	شوخی لطیفه گویی
dote	پرت گویی کردن
bounce	جست گزاف گویی
veridical	از روی حقیقت گویی
dotes	پرت گویی کردن
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
exaggerate	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
toucher	گویی که باجک برخوردکند
bounced	جست گزاف گویی
exaggerating	گزافه گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
hyperbolize	گزافه گویی کردن
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
divining rod	چوب غیب گویی
divined	غیب گویی کردن
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
fribble	یاوه گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
forebode	پیش گویی کردن
pleasantries	بذله گویی شوخی
divines	غیب گویی کردن
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
nattering	یاوه گویی کردن
natters	یاوه گویی کردن
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
corespondent	مسئول جواب گویی
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
effusively	چنانکه گویی بریزد
doted	پرت گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
it look as if	چنین مینماید که گویی
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
divination	پیش گویی فال گیری
mealy mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com