English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
English Persian
leading region نواحی پیشرو
Other Matches
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
subtropics نواحی زیرگرمسیری
arctic regions نواحی قطبی
reflexogenous zones نواحی بازتاب زا
temperature spots نواحی دماگیر
primary zones نواحی نخستین
growth areas نواحی رشد
philadelphus سفرس نواحی معتدله
low lander ساکن نواحی پست
arctic مربوطه به نواحی قطبی
low latitudes نواحی نزدیک خط استوا
subsolar واقع در نواحی گرمسیر
keep out areas نواحی بر حذر شده
up country نواحی داخل کشور
light latitudes نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
riesling انگور سفید نواحی راین
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
taro گوش فیل نواحی گرمسیر
toponymy ذکر اسامی نواحی مکان نامی
silicicolous رشد کننده در نواحی سیلیس دار
zoysia چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
mycenian اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
mycenaean اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
calenture تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tundra دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
continuous tone image تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
tundras دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tropic نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
anoraks نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anorak نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
vanward پیشرو
file leader پیشرو
forward-looking پیشرو
avant courier پیشرو
outrunner پیشرو
antecessor پیشرو
fugleman پیشرو
right wing toward پیشرو
right wing to ward پیشرو
postillion پیشرو
postilion پیشرو
foregoer پیشرو
forerunner پیشرو
chiefs پیشرو
chief پیشرو
precursors پیشرو
precursor پیشرو
outrider پیشرو
fascia پیشرو
fascias پیشرو
outriders پیشرو
herald پیشرو
heralded پیشرو
van پیشرو
front men پیشرو
heralding پیشرو
futuristic پیشرو
front man پیشرو
progressive پیشرو
heralds پیشرو
advance guard پیشرو
harbinger پیشرو
harbingers پیشرو
forerunners پیشرو
vans پیشرو
longspur انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
fugle پیشرو شدن
progressive education ازمون پیشرو
rear takedown with single leg tackel افلاک پیشرو
avant-garde پیشرو و موجد
trail پیشقدم پیشرو
progenitor اجداد پیشرو
progenitors اجداد پیشرو
pathfinder پیشرو کاشف
trailed پیشقدم پیشرو
trailing پیشقدم پیشرو
trails پیشقدم پیشرو
pathfinders پیشرو کاشف
avant garde پیشرو و موجد
leader merchandising پیشرو در عرضه
forward motion جنبش پیشرو
advance party گروه پیشرو
flag ship کشتی پیشرو
advance detachment قسمت پیشرو
advance party قسمت پیشرو
brand leader پیشرو در بازار
leading sectors بخشهای پیشرو
left for ward در فوتبال پیشرو چپ
left wing for ward پیشرو دست چپ
market leader پیشرو بازار
billeting party گروه پیشرو
leadden limbs پیشرو راهنما
maps نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
beach party گروه پیشرو اب خاکی
precursory وابسته به پیشرو بودن
right wing forward پیشرو دست راست
leader pricing پیشرو در قیمت گذاری
head رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
lictor پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
near leg pickup and leg block زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
By international standards Germany maintains a leading role. در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
mask وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
masks وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
leading indicators شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com