Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
forbidden band
نوار ممنوع
Other Matches
capstan
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
reel to reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel-to-reel
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
perforated tape
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tape
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
readers
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drive
نوار چرخان نوار ران
tape drives
نوار چرخان نوار ران
video cassette
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
forbidden
ممنوع
taboo
ممنوع
taboos
ممنوع
prohibited
ممنوع
barred
ممنوع
prohibbited
ممنوع
in d.
ممنوع
illicit
ممنوع
impermissible
ممنوع
disallowable
ممنوع
forbidden zone
ناحیه ممنوع
prohibited
ممنوع شده
forbidden vibration
ارتعاشات ممنوع
debarred
ممنوع کردن
restrict
ممنوع کردن
restricting
ممنوع کردن
restricts
ممنوع کردن
no parking
توقف ممنوع
no waiting
توقف ممنوع
debarring
ممنوع کردن
debars
ممنوع کردن
closed
ممنوع الورود
prohibit
ممنوع کردن
prohibiting
ممنوع کردن
prohibits
ممنوع کردن
forbids
ممنوع کردن
forbid
ممنوع کردن
it's forbidden to ...
ممنوع است که...
NO PARKING
پارکینگ ممنوع
debar
ممنوع کردن
prohibited goods
اشیاء ممنوع
forbidden
ممنوع شده
rule out
ممنوع ساختن
bar
بازداشتن ممنوع کردن
bars
بازداشتن ممنوع کردن
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
forbidden transition
جهش الکترونی ممنوع
No left
[right]
turn!
گردش به چپ
[راست]
ممنوع!
to be absolutely forbidden
[prohibited]
مطلقا ممنوع بودن
ban item
کالای ممنوع الورود
No camping
اردو زدن ممنوع
it is strictly forbidden
اکیدا ممنوع است
No camping
چادر زدن ممنوع
proscribing
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes
ممنوع ساختن تحریم کردن
no thoroughfare
امدو شدیاعبور) ممنوع است
proscribed
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribe
ممنوع ساختن تحریم کردن
the import of which is prohibited
ان کالا ممنوع الورود است
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
to bar somebody from a competition
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
to bar somebody from something
[doing something]
ممنوع کردن
[کسی از چیزی]
[اصطلاح رسمی ]
filmstrip
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
outlaws
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaw
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
weather bound
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
commit no nuisance
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
fence month
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
outlawed
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
talking is not permitted
سخن گفتن مجاز نیست صحبت ممنوع است
forbidden fruits
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
countermand
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermands
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
disbarment
محروم کردن از حق وکالت دادگستری ممنوع الوکاله کردن
countermanded
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanding
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
magnetic tape recording
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
seal off
محاصره کردن ممنوع الورود کردن
prohibit
ممنوع کردن تحریم کردن
prohibits
ممنوع کردن تحریم کردن
prohibiting
ممنوع کردن تحریم کردن
ferret
نوار
ferrets
نوار
fillets
نوار
filleting
نوار
filleted
نوار
fillet
نوار
belted
نوار
tags
نوار
tapes
نوار
tag
نوار
zones
نوار
zone
نوار
bands
نوار
belt
نوار
list
نوار
band width
نوار
cheek strap
نوار
band
نوار
rosettes
گل نوار
strapless
بی نوار
filled band
نوار پر
filet
نوار
rosette
گل نوار
link
نوار
rut
نوار
belts
نوار
braids
نوار
ligature
نوار
ribbon
نوار
tape
نوار
tape code
کد نوار
ribbons
نوار
aprons
نوار
apron
نوار
taped
نوار
braided
نوار
fascia
نوار
fascias
نوار
strip
نوار
braid
نوار
screed
نوار نوار ه
disbar
سلب صلاحیت از وکیل کردن ممنوع الوکاله کردن وکیل اخراج وکیل از کانون وکلاء
bloch band
نوار انرژی
inkle
نوار کتانی
tape drive
نوار ران
blank tape
نوار نانوشته
treadmills
نوار گردان
input tape
نوار اولیه
bloch band
نوار بلوخ
treadmill
نوار گردان
bw
پهنای نوار
band width
پهنای نوار
band pass
نوار گذر
binary tape
نوار دودویی
banderole
نوار چسب
belt conveyor
نوار نقاله
absorption band
نوار جذب
ammunition belt
نوار فشنگ
audiotape
نوار شنیداری
band edge
لبه نوار
band of fire
نوار اتش
clips
قلاب نوار
clippings
قلاب نوار
band pass
نوار عبور
clipped
قلاب نوار
adhesive tape
نوار چسب
clip
قلاب نوار
banderol
نوار چسب
demolition belt
نوار تخریب
excitation band
نوار تحریک
braids
نوار حاشیه
braided
نوار حاشیه
braid
نوار حاشیه
taped
نوار خط پایان
conveyor belts
نوار نقاله
conducting band
نوار رسانا
conveyor belt
نوار نقاله
feedway
نوار گیر
cartridge
قاب نوار
conduction band
نوار رسانایی
tape
نوار چسب
dead band
نوار مرده
tape
نوار خط پایان
tape
نوار بستن
copper tape
نوار مسی
discharge conveyor
نوار تخلیه
doublet band
نوار دوتایی
dump tape
نوار روبرداری
empty band
نوار تهی
cartridges
قاب نوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com