Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
English
Persian
percussionist
نوازنده اسبابهای ضربی
percussionists
نوازنده اسبابهای ضربی
Other Matches
percussion
اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
pneumatic tools
اسبابهای بادی
holdall
جعبه اسبابهای مختلف
holdalls
جعبه اسبابهای مختلف
multiplicantive
ضربی
straight barrel vault
طاق ضربی
annular barrel vault
طاق ضربی
ragtime
موسیقی ضربی
instruments of percussion
ادوات ضربی
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
inclined barrel arch
طاق ضربی مایل
pulsatile instruments
ادوات ضربی یا زدنی
habanera
رقص دو ضربی کوبا
sloping barrel vault
طاق ضربی مایل
to beat time
ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
earless
بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
mazurka
رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
musician
نوازنده
executant
نوازنده
instrumentalist
نوازنده
instrumentalists
نوازنده
blowier
نوازنده
musicians
نوازنده
player
نوازنده
lutanist
نوازنده عود
symphonist
نوازنده عضوارکستر
cellist
نوازنده ویولن سل
saxophonists
نوازنده ساکسوفون
saxophonist
نوازنده ساکسوفون
violoncellist
نوازنده ویولن سل
cellists
نوازنده ویولن سل
minstrels
نوازنده سیار
minstrel
نوازنده سیار
organist
نوازنده ارگ
pianists
نوازنده پیانو
pianist
نوازنده پیانو
stringers
نوازنده ساز
stringer
نوازنده ساز
lintel
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels
نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
carillonneur
نوازنده سنتور زنگی
weaving shed
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
organ-grinders
نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder
نوازنده سیار ارگ دستی
organ grinder
نوازنده سیار ارگ دستی
to keep time
موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
fermata
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
debutant
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
shed
دهنه
[فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
quartets
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
pick
نخ پود
[در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com