Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (3 milliseconds)
English	Persian
organ grinder	نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder	نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinders	نوازنده سیار ارگ دستی
Other Matches
minstrel	نوازنده سیار
minstrels	نوازنده سیار
manual	دستور رزمی دستی سیستم دستی
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
musicians	نوازنده
blowier	نوازنده
musician	نوازنده
instrumentalists	نوازنده
instrumentalist	نوازنده
player	نوازنده
executant	نوازنده
organist	نوازنده ارگ
symphonist	نوازنده عضوارکستر
pianist	نوازنده پیانو
stringer	نوازنده ساز
pianists	نوازنده پیانو
lutanist	نوازنده عود
cellist	نوازنده ویولن سل
saxophonists	نوازنده ساکسوفون
saxophonist	نوازنده ساکسوفون
stringers	نوازنده ساز
cellists	نوازنده ویولن سل
violoncellist	نوازنده ویولن سل
percussionists	نوازنده اسبابهای ضربی
carillonneur	نوازنده سنتور زنگی
percussionist	نوازنده اسبابهای ضربی
craft reimbursable supply	اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
fermata	تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده
rover	سیار
mobiles	سیار
visitant	سیار
wanderer	سیار
mobile	سیار
ambulatory	سیار
ambulant	سیار
strolling	سیار
circulating	سیار
in eyre	سیار
itinerant	سیار
wander wave	موج سیار
transient wave	امواج سیار
travelling wave	موج سیار
traveling salesman	فروشنده سیار
wander wave	امواج سیار
knight errantry	سلحشوری سیار
portable lamp	چراغ سیار
itineratly	بطور سیار
rambling	سیار نامربوط
visitig nurse	پرستار سیار
walking delegate	نماینده سیار
itinerant justices	قضات سیار
eyre	دادگاه سیار
transient wave	موج سیار
chapman	واسطه سیار
petty session	دادگاه سیار
roving gun	توپ سیار
on the wing	سیار متحرک
wanigan	خانه سیار
sales man	فروشنده سیار
mobile repair shop	تعمیرگاه سیار
minstrelsy	نوازندگی سیار
knight errant	شوالیه سیار
an itinerant preacher	واعظ سیار
scouter	پیشاهنگ سیار
sojourner	ادم سیار
bagman	تاجر سیار
bookmobile	کتابخانه سیار
traveling man	فروشنده سیار
dumb waiter	رستوران سیار
dumb waiters	رستوران سیار
runners	فروشنده سیار
runner	فروشنده سیار
ambulances	بیمارستان سیار
ambulance	بیمارستان سیار
music stands	میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
debutant	نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
knight errant	دلاورحادثه جوی سیار
migrants	سیار جانور مهاجر
assize court	محاکم سیار جنایی
troubadours	نغمه سرای سیار
mobile training team	تیم اموزشی سیار
troubadour	نغمه سرای سیار
migrant	سیار جانور مهاجر
quartets	قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet	قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette	قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
rapparee	سرباز اجیر و سیار ایرلندی
bandwagon	عرابهء دستهء موزیک سیار
sweep jamming	امواج سیار پارازیت رادیویی
itinerate	سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
jump fishing	ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
thins	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinnest	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thin	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinners	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinned	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
wanigan	خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
hand made	دستی
hand held	دستی
manual	دستی
levorotation	چپ دستی
portable	دستی
left handedness	چپ دستی
palmar	کف دستی
three handed	سه دستی
single-handed	یک دستی
handmade	دستی
bellows	دم دستی
handy	دستی
ready use	دم دستی
handier	دستی
handiest	دستی
stick shifts	دندهی دستی
hand torch	مشعل دستی
hand vise	گیره دستی
hand wheel	چرخ دستی
handbell	زنگ دستی
handhold	گیره دستی
hand lever	اهرم دستی
sub-machine guns	تیربار دستی
sub-machine guns	مسلسل دستی
sub-machine gun	تیربار دستی
sub-machine gun	مسلسل دستی
handwork	دستی دستکاری
push cart	چرخ دستی
handwheel	چرخ دستی
handsaw	اره دستی
handlist	فهرست دستی
hand tool	ابزار دستی
stick shift	دندهی دستی
hand held computer	کامپیوتر دستی
handbag	کیف دستی
hand grenade	نارنجک دستی
line hand	دستی که نخ را می کشد
portable drill	مته دستی
hand drill	مته دستی
hand crane	بارانگیز دستی
hand crane	جرثقیل دستی
hand compaction	تراکم دستی
hand compaction	توپرسازی دستی
hand lade	پاتیل دستی
handbags	کیف دستی
hang-gliding	گلایدر دستی
hand saw	اره دستی
hand roller	غلطک دستی
hand receipt	رسید دستی
hand reamer	کوبه دستی
hand organ	ارگ دستی
hand operated chuck	سه نظام دستی
hand molding shop	قالبریزی دستی
hand molding	قالبریزی دستی
hand mill	اسیاب دستی
hand cart	چرخ دستی
paving beetle	تخماق دستی
manual focusing knob	دکمهزوم دستی
right handedness	راست دستی
manual ringing	زنگ دستی
manual pinion shift	استارت دستی
manual override	القای دستی
manual operation	عملیات دستی
manual operation	عمل دستی
manual skill	مهارت دستی
manual skills	مهارتهای دستی
manula shifting	اتصال دستی
portable instrument	سنجه دستی
portable receiver	رادیوی دستی
portable weir	سرریز دستی
nimble fingers	چابک دستی
nattiness	زبر دستی
post hole auger	مته دستی
quern	اسیاب دستی
mill file	سوهان دستی
manual labour	امضای دستی
manual input	ورودی دستی
manual exchange	مرکز دستی
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
staff gauge	اشل دستی
submachinegun	مسلسل دستی
hand knot	گره دستی
tin snips	قیچی دستی
tommy gun	مسلسل دستی
side board	میز دم دستی
light fingers	چابک دستی
manual cutout	افتامات دستی
manual controller	نافم دستی
manual control	کنترل دستی
manual adjustment	تنطیم دستی
made ground	خاک دستی
long bow	کمان دستی
egg beater	همزن دستی
door bundle	بارهای دستی
carpenter's clamp	پیچ دستی
bull horn	بلندگوی دستی
bitstock	مته دستی
handicraft	هنر دستی
handcart	ارابه دستی
handcart	چرخ دستی
handcarts	ارابه دستی
handicraft	کار دستی
handicraft	صنعت دستی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com